دانلود مجموعه جدیدتربن ها و بهترین ها



دانلود پایان نامه روانشناسی درباره فساد و کارهای خلاف اخلاق در سازمان

 

یکی از مهمترین موضوع­هایی که زمینه ساز بروز مشکلات متعدد برای سازمان ها در سطح جهان شده است، مشکلات ناشی از فساد و کارهای خلاف اخلاق در جوامع گوناگون است. رعایت نشدن برخی معیارهای اخلاقی، نگرانیهای زیادی را در بخشهای دولتی و غیر دولتی بوجود آورده است سقوط معیارهای رفتاری در بخش دولتی، پژوهشگران را وا داشته تا در جستجوی مبناهای نظری در این رابطه بوده و بتوانند مسیر مناسب اجرایی آن را فراهم آورند. در جامعه ما، با وجود عناصر مثبت بسیار در فرهنگ ملی و دینی (که درآن به کار ارزش بسیار نهاد می‎شود) در ساختار کلی جامعه ارزشهایی غلبه دارند اخلاق کار و در پی آن وجدان کاری را تضعیف می کند

که در این رابطه رضایی منش می‏نویسد: وضعیت اخلاق گرایی در ایران در بخش خدمات عمومی مطلوب نمی باشد و برای رسیدن به یک وضعیت اخلاقی مطلوب در داخل سازمان های بخش عمومی به علت تاثیر پذیری رفتار افراد سازمان ها از عوامل گوناگون، اتکاء صرف به ساز و کارهای مدیریت اخلاقی درون سازمانی کافی نیست. وی اضافه می‏کند: ساختارهای ی، اقتصادی و مدیریتی، بیشترین نقش را در ساخت اخلاقی دارند. هرقدر رهبران با قاطعیت مادی و معنوی بیشتری از اخلاقیات حمایت کنند، کدهای اخلاقی و استانداردهای رفتار شغلی و حرفه ای مدون‏تر باشد، سامانه های کنترل و افشاء بیشتر مستقر باشند، آموزشهای اخلاقی بیشتری داده شود، نظام حقوق، دستمزد و انگیزش کارآمدتر باشد، جامعه مدنی فعال تر و نظام اقتصادی غیردولتی ترعمل کند؛ اخلاقیات در بخش خدمات عمومی کشور بهتر خواهد شد .

در پی مطالعه ای با عنوان اخلاق کار و عوامل فردی و اجتماعی موثر بر آن  بر این باور است ، افرادی که بیشترین امید را نسبت به آینده کشورشان دارند، افرادی  که آزادی عمل بیش تری در کارشان دارند ، افرادی که به آینده کارشان در کارگاه اطمینان بیشتری دارند و افرادی که کارشان مطابق پست آنان است، اخلاق کار را در سازمان بیش تر مراعات می کنند . یافته های این پژوهش همچنین، حکایت از آن دارد افرادی که به ارزش های اجتماعی جامعه سنتی نزدیک ترند و نسبت به محیط اجتماعی پیرامون خود خوشبین تر هستند ، از نظر میزان اخلاق کاری وضع مطلوب تری دارند. در مقابل ، افرادی که به ارزش‏های اجتماعی جامعه شهری امروز کشور نزدیک ترند و در پی آن نوعی بدبینی نسبت به محیط اجتماعی اطرا ف خود نیز دریافته است که دارند، وضع نامناسب تری از نظر اخلاق دارند  مشارکت اجتماعی ، عدالت اجتماعی ، وفاق و انسجام فرهنگی موجود در جامعه با پایبندی به اخلاق هم در پژوهش خود نشان داده است که  کار در سازمان ها همبسته هستند .

آموزش وپرورش از جمله سازمانهایی است که درهمه جوامع ازحساسیت خاص برخورداراست. این حساسیت بیشتر به آن دلیل است که فرایند آن در معرض دید همگان ومورد قضاوت عام قرار می گیرد.از این رو پژوهش های متفاوتی در این حوزه می تواندنواقص وکاستی های موجودرا مشخص سازد وراه را برای برطرف کردن آنهاهموار نماید.بدیهی است که در هرجامعه آموزش وپرورش سنگ زیر بنای توسعه اقتصادی اجتماعی ی وفرهنگی است.تجزیه تحلیل عوامل موثر در رشدوتوسعه جوامع پیشرفته بیانگر آن است که همه کشورهااز آموزش وپرورش کارامد واثر بخش برخوردار بوده اند .شناخت دقیق نیروی انسانی شاغل در نظام آموزشی از جمله ضروریات برای برنامه ریزی در امر آموزش و پرورش می باشد.

دنیای ما دنیای سازمان هاست و گرداننده اصلی این گردونه انسانها هستند آنانند که به کالبد سازمان ها جان میبخشند و تحقق هدفها را میسر می سازند بدون انسان سازمان بی معنی است و مدیریت امری موهوم. شاید این شبهه پیش آید که در دنیای آینده که آدمواره هاو ماشین ها جای انسانها را در سازمانها پر می کنند نقش انسان در سازمان کم رنگ خواهد شد اما به هیچ رو اینگونه نخواهدشد و با خود کاری و ماشینی شدن کارها، نوع فعالیت های انسانی در سازمان تغییر شکل می دهد و به گفته آن دانشمند بنام پیتر دراکرکاردستی  جای خود را به کار دانشی  می دهد. اما نقش به یقین تعیین کننده انسان، به عنوان حاکم سازمانی همچنان برقرار و مستدام خواهد بود. (مورهد[۱]، ۱۹۹۸)

باپیچیده تر شدن روز افزون سازمانها وافزایش میزان کارهای غیر اخلاقی ،غیر قانونی وغیر مسؤولانه در  محیطهای کاری توجه مدیران وصاحبنظران رابه بحث اخلاق کار و مدیریت اخلاق معطوف ساخته است. مدیریت اخلاق عبارت است از شناسایی و اولویت بندی ارزش ها برای هدایت رفتارها در سازمان ،سازمانها با ایجاد یک برنامه مدیریت اخلاق می تواننداخلاقیات را در محیط کار مدیریت کنند برنامه های اخلاق به سازمانها کمک می کنند تا بتوانند در شرایط آشفته عملکرد اخلاقی خود را حفظ کند امروزه مدیریت اخلاق یکی از زمینه های عملی مدیریت به شمار می رودکه دارای برنامه ای وچندین ابزار عملی است این ابزارهاعبارتند از کدهای اخلاق ،کدهای رفتار،خط مشی و رویه ها،روش حل معضلات اخلاقی و آموزش منظور از مفهوم اخلاق کار این است که نیروهای کاری بر دو دسته اند؛ بعضی تمایل فراوان به فعالیت، تلاش و کوشش دارند، س و آرامش را پسندیده نمی‏دانند و فضایل اخلاقی آنان در کارهایشان شکوفا می گردد، بر عکس، گروهی هم تمایل به کار و مجاهدت ندارند و تنها با نیروهای جبری و فشارهای بیرونی باید آنان را به کار وادارکرد. البته از اخلاق نیک و حسنه آن است که انسان فعال باشد و محصول فعالیت او برای همنوعانش مفید و ثمربخش واقع شود.  هر کس با انجام کاری که قابلیت و توانایی آن را در خود احساس می کند، به جامعه انسانی خدمت کند و در جهت رفع مشکلات جامعه یا برای ارتقای ابعاد گوناگون آن سعی و تلاش پیگیر و مستمر داشته باشد. مفهوم اقتصادی بودن کار را می توان به شرح ذیل بیان نمود:  اخلاق کار”  در بحث کار عبارتست از حرکتی که انجام آن موجب شود دیگران نسبت به ثمره ی آن حرکت راغب شوند و مایل باشند با طیب خاطر، برای محصول آن چیزی را پرداخت نمایند . بـه طور خلاصه و با نظر بـه آنچه ذکـر آن رفت، کار را به صورت زیر می توان تعریف کرد : کار عبارتست از مجموعه عملیاتی که به منظور استفاده عملی بر روی ماده انجام می گیرد، این اعمال نیز به نوبه خود بر انسان و زندگانی او تأثیر خواهد داشت و تغییراتی را در آنها پدید خواهد آمد.  در اسلام از کار به عنوان عمل صالح یاد شده و شرط ورود بـه بهشت آرمانی، با ایمان ، عمل صالح و تقوی ذکـر گردیده است . ناگفته پیداست که توجه بـه مفاهیم عالیه آیات قرآن کریم – دارا بودن سه خصیصه عمده ثمره ایمان و تقوی در عمل صالح معلوم می گردد و انسان مؤمن به مبانی حق، بالقاعده فاعل اعمال صالح و نیت و نتیجه عمل صالح او، خیر و نعمت و برکت برای جامعه است و در صورت فقدان ایمان با تقوی، عمل انسان تباه شده و خیر اخلاقی و انسانی در آن نخواهد بود. در دین مقدس اسلام حتی نیات خیر دارای ارزش و ثواب هستند، زیرا نیات خیر در حقیقت همان ایده ها و طرح های مثبت اولیه انجام کارند. (خانی ،۱۳۸۷)

اندیشه تعهد موضوعی اصلی، در نوشته های مدیریت است این اندیشه یکی از ارزشهای اسلامی است که سازماندهی بر آ ن متکی است و کارکنان بر اساس ملاک تعهد ، ارزشیابی می شوند اغلب پرسش هایی که به عمل می آید از قبیل آیا اضافه کار خواهد کرد ؟ آیا روزهای تعطیل بر سر کار خواهد آمد ؟ آیا دیر یا زود می رود یا آن چه را انجام می دهد کنار می گذارد تا به کمک بشتابد ؟ اغلب مدیران اعتقاد دارند که تعهد برای اثر بخشی سازمان ضرورت تام دارد مدیران باید تعهد و پای بندی کارکنان را به سازمان حفظ کنند و پرورش دهند. تعهد سازمانی یک نگرش مهم شغلی و سازمانی است که در طول سالهای گذشته مورد علاقه بسیاری از پژوهشگران رشته های رفتار سازمانی و روانشناسی خصوصاً روانشناسی اجتماعی بوده است. این نگرش در طول سه دهه گذشته دستخوش تغییراتی شده است که شاید عمده ترین تغییر در این قلمرو مربوط به نگرش چندبعدی به این مفهوم تا نگرش یک بعدی به آن بوده است. یکی از عوامل پنهان ، ولی تأثیرگذار در رفتار شغلی کارکنان ، میزان تعهد آنان به سازمان است. توجه به تعهد نیروی انسانی چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی اهمیت زیادی دارد (حسین، ۱۳۷۷).

یکی از متغیرهایی که با انگیزش و خشنودی شغلی پیوسته است تعهد سازمانی است یعنی درجه همانند سازی روان شناختی و یاچسبیدگی به سازمانی که ما برای آن کار می کنیم که به عوامل سازمانی و فردی مربوط است عوامل سازمانی مرتبط با تعهد سازمانی مطالعه ای از کارکنان می باشد نگرش مثبت به سوی گروه کار عبارتند از پرمایه سازی(غنی سازی شغل)اختیار فرصت استفاده از مهارتها سفید نشان داد که تعهد سازمانی شان از ادراک این که چگونه سازمان در برابر آنها متعهد است متأثر می باشد ؛ تعهد ادراک شده بالا به کارکنان از سوی سازمان سبب خواهد گردید که در کارکنان انتظار بیشتری ایجاد گردد که اگر آنها تلاش نمایند اهداف سازمانی برآورده خواهد گردید و آنها به شکل مناسب پاداش دریافت خواهند نمود (مهداد،۱۳۷۸).

از طـرف دیگـر یکـی از عارضه هـای جـدیـد زندگی بـه سبک مدرن ، وجـود استرس در محیط کـار می باشد ؛ استرس شغلی یک دلیل عمده برای کاهش تولید، غیبت کارکنان و فروپاشی و به هم ریختگی سازمان‌ها می باشد، اضافه کاری‌های زیاد ، ناکافی بودن آموزش های لازم از دلایل پنهان ترک شغل است که معمولاً در اثر استرس زیاد بوجود می آید (مهداد،۱۳۷۸).

هنگامی که فرد در محیط کار با باید های روبرو می شود که ارتباطی با ظرفیت های کنونی یا نیاز ها و خواسته هایش ندارد، دچار ناهماهنگی و تعارض می شود و تنها راه کاهش آن سازگاری شخص با شرایط تازه است. (رحیمی ،۲۰۰۷).

استرس شغلی را نوعی از حالت روان شناختی می باشد که نشان دهنده عدم تعادل بین درک فرد از نیازهای خـود بـرای آشکار کـردن آنها در محیط کار و توانایی بـرای سازگاری با آن نیازها می باشد.

طبق تعریف موسسه های بهداشت حرفه ای[۲] (NLOSH) استرس شغلی هنگامی رخ می دهد که بین نیازهای شغلی با توانایی قابلیت ها و خواسته های خود هماهنگی نباشد به عبارت دیگر وقتی آنچه در یک شغل از فرد انتظار می رود با آنچه مورد علاقه و خواسته اوست هماهنگ نباشد (سلیمانی، عباس­زاده و نیازآذری، ۱۳۹۱). به صورت روشن تر و ساده تر می توان چنین بیان کرد که استرس شغلی یک آسیب جسمی یا روانی است که فرد از خود نشان می دهد و نتیجه ای از تضاد یا موفقیت های چالش برانگیزد درشغل می باشد. (پاولیک وکی ین لن[۳]، ۲۰۰۷).

استرس شغلی امروزه یه مسئله ای شایع و پر هزینه در محیط های کاری تبدیل شده است.بطوریکه اغلب پژوهشهای اخیر به آن اختصاص یافته است. موسسه جبران غرامت کارمندان در کالیفرنیا گزارش می کند که بین سالهای ۱۹۷۹ تا۱۹۸۸ شمار قربانیان استرس شغلی تقریباً ۷۰۰ درصد افزایش یافته سرچشمه استرس شغلی را شامل : فاکتورهای درونی ، نقش سازمانی ، ارتباط در محیط کار و جو سازمانی می داند.(میلر[۴]،۱۹۸۶).

اصول حاکم بر رفتار افراد، نه ساختی و نه کارکردی است. بلکه عمدتاً رواشناختی است و یا بهتر آن است بگوییم رفتار افراد را بایستی با قضایایی که عمدتاً در روانشناختی اجتماعی مطرح هستند تبیین نمود. براین اساس می‌توان انگیزه افراد از کار و به عبارت دیگر آن بخش از اخلاق کار افراد را که مبتنی بر زمینه‌های انگیزشی است، یعنی دلبستگی و علاقه به کار و پشتکار و جدیت در کار، با قضایای مزبور توضیح داد. در واقع، مدیریت یک واحد کاری می‌تواند با قضایای مزبور، بویژه تشویق و تنبیه و موفقیت و پاداش موجبات تقویت یا تضعیف‌ انگیزش‌های کاری و ابعادی از اخلاق کار در محیط کار فراهم سازد.

زمانی که اخلاق کار به عنوان متغیر مستقل فرض شود، می­توان آثار آن را بر بازده ها ونتایج فردی وگروهی کار کارکنان در سارمان ها مطالعه نمود.به عنوان مثال یافته های تحقیق ساکز[۵] (۱۹۹۶)، نشان داده است ؛ که اعتقاد قوی‌تر به اخلاق کار به طور مستقیم با رضایت شغلی و تعهد سازمانی رابطه دارد. و بطور غیر مستقیم با تمایل کمتر به ترک شغل رابطه دارد. تحقیق یوسف[۶] (۲۰۰۰)،هم نشان داده است؛ که اخلاق کار بر ابعاد سه گانه تعهد سازمانی (عاطفی، هنجاری مستمر) تاثیر مثبت و مستقیم دارد.در تحقیق دیگری  که باز هم توسط یوسف (۲۰۰۱)، در بین ۴۲۵ کارمند مسلمان از چند سازمان در ادارات امارات متحده عربی انجام شده است این نتیجه حاصل شده است ، که بین اخلاق کار و تعهد سازمانی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد؛ همچنین اخلاق کار با ابعاد رضایت شغلی رابطه معنی‌دار دارد. در تحقیق دیگری که توسط اسچیکر[۷] (۲۰۰۱) در بین نمایندگان فروش صورت گرفته است ؛ نشان داده شده است که ایجاد یک جو اخلاقی وابسته به قوانین و خط‌مشی‌های اخلاقی باعث رضایت شغلی وتعهد سازمانی بیشتر و در نتیجه پائین آمدن نرخ ترک شغل می‌شود.در تحقیقی که توسط پتی جان و چار[۸] (۲۰۰۸)، تحقیقی با هدف بررسی  تاثیر اخلاق کاربر رضایت شغلی و تعهد سازمانی در کشور نیجریه انجام داده اند و نتیجه کرفته اند که رابطه معناداری بین اخلاق کار سازمانی، تعهد سازمانی و رضایت شغلی وجود دارد. چیکو و بوو[۹] (۲۰۰۴)، نیزرابطه بین ساختار فرهنگ اخلاقی در سازمان و رضایت شغلی و تعهد سازمانی را روشن نموده اند.

دریک جمع­بندی می توان گفت که اخلاق کاری درسازمان ها نه تنها نتایج مستقیم و درون سازمانی مناسبی ازجمله افزایش بهره وری، تقویت وجدان کارجمعی، تولید و نهادی شدن ارزش های اخلاقی جدید و تحول فرهنگ سازمانی را به دنبال دارد، بلکه مدیریت اخلاقی و مسئولیت های اجتماعی سازمان ازجمله شاخص های مهم ارزیابی عملکرد سازمان ها محسوب می شوند. لذا پژوهش حاضر در پی یافتن پاسخ مناسبی برای این سوال است که: آیا بین اخلاق کاری با استرس شغلی و تعهد سازمانی در میان کارکنان آموزش و پرورش ناحیه یک شهر بندرعباس رابطه وجود دارد؟

۱-۳٫ اهمیت و ضرورت تحقیق

نیروی انسانی هر سازمان منبع گرانبهای آن سازمان است که می تواند آن را در راستای نیل به اهدافش یاری نماید. کارکنان متخصص، وفادار، سازگار با ارزشها و اهداف سازمانی دارای انگیزه قوی متمایل و متعهد به حفظ و ادامه عضویت سازمانی از نیازهای اصلی و بسیار ضروری هر سازمانی است. سازمان به کارکنانی نیاز دارد که فراتر از شرح وظایف مقرره و معمول خود به کار و فعالیت بپردازند. چه بسا بسیاری از جوامع علیرغم بر خورداری از منابع طبیعی فراوان تنها به دلیل فقدان نیروی انسانی لایق توان استفاده از این مواهب را نداشته حال آنکه ملتهای دیگر با وجود عدم برخورداری از منابع طبیعی فراوان تنها به دلیل بهره مندی از نیروی انسانی متعهد مسیر پیشرفت توسعه و ترقی را با سرعت چشمگیری طی نموده اند.

تعهد و پایبندی می تواند پیامدهای مثبت ومتعددی داشته باشد، کارکنانی که دارای تعهد و پایداری هستند، نظم بیشتری در کار خود دارند، مدت بیشتری در سازمان می مانند و بیشتر کار می‏کنند. مدیران باید تعهد و پایبندی کارکنان را با سازمان حفظ کنند و برای این امر باید بتوانند با بهره گرفتن از مشارکت کارکنان در تصمیم گیری وفراهم آوردن سطح قابل قبولی از امنیت شغلی برای آنان، تعهد و پایبندی را بیشتر کنند.

با توجه به آنچه گفته شد نگارنده بر این باور است که در حوزه معرفتی اخلاق گرایی در سازمان ها هنوز خلا نظریه پردازی و فعالیت پژوهشی وجود دارد.از این رو این پژوهش‏گر است تا رابطه اخلاق کاری کارکنان را با  تعهد سازمانی و استرس شغلی آنان در اداره آموزش و پرورش ناحیه ۱ بندرعباس مورد مطالعه قرار دهد .

اهمیت عملی: این پژوهش به تعمیم پذیری یافته های تحقیقات قبلی کمک خواهد کرد و دانشی را به دانش موجود اضافه می نماید .

 

 

 

 

۱-۴٫ اهداف پژوهشی

هدف کلی :

تعیین رابطه اخلاق کار با استرس شغلی و تعهد سازمانی در میان کارکنان آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس.

هدف‏های فرعی :

  1. تعیین رابطه مولفه­های اخلاق کار با مؤلفه­های تعهد سازمانی در میان کارکنان آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس.
  2. تعیین رابطه مؤلفه­های اخلاق کار با مؤلفه­های استرس شغلی در میان کارکنان آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس.
  3. تعیین رابطه مؤلفه­های استرس شغلی و مؤلفه­های تعهد سازمانی در میان کارکنان آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس.

۱-۵٫ فرضیه ­های تحقیق

 

  1. بین اخلاق کار با استرس شغلی و تعهد سازمانی در میان کارکنان آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس رابطه وجود دارد.
  2. بین مولفه­های اخلاق کار با مؤلفه­های تعهد سازمانی در میان کارکنان آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس رابطه وجود دارد.
  3. بین مؤلفه­های اخلاق کار با مؤلفه­های استرس شغلی در میان کارکنان آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس رابطه وجود دارد.
  4. بین مؤلفه­های استرس شغلی و مؤلفه­های تعهد سازمانی در میان کارکنان آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس رابطه وجود دارد.

 

                                    

۱-۶٫ تعریف واژه‏ها و اصطلاحات

 

۱-۶-۱٫ تعاریف مفهومی

اخلاق کار:  اخلاق کار به معنی شناخت درست از نادرست در محیط کار و انجام درست و ترک نادرست است.(رابینز و استیفین،۲۰۰۵)

تعهد سازمانی: تعهد سازمانی را احساس هویت و وابستگی فرد به سازمان دانسته اند ،تعهد سازمانی حالتی است که فرد سازمانهای معرف خود را می داند و آرزوی باقی ماندن در سازمان را دارد. تعهد سازمانی عبارت است از دلبستگی و علاقه قوی به سازمان و یقین هویت به ان که از نظر مفهومی دست کم به سه عامل می‏تواند وابسته باشد:

  1. پذیرش و اعتقاد قوی به اهداف و ارزش های سازمان
  2. تمایل به تلاش زیاد برای تحقق اهداف سازمان
  3. تمایل شدید به باقی ماندن و عضویت در سازمان (رکنی نژاد،۱۳۷۷)

استرس شغلی:  استرس شغلی یک آسیب جسمی یا روانی است که فرد از خود نشان می دهد و نتیجه ای از تضاد یا موفقیت های چالش برانگیزد درشغل می باشد. (پاولیک وکی ین لن ،۲۰۰۷)

۱-۶-۲٫ تعاریف عملیاتی

تعهد سازمانی: تعهد سازمانی در پژوهش حاضر عبارت است از نمره­ای که شرکت کنندگان در پژوهش در پاسخ به ۲۴ گویه پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و مایر (۱۹۹۱) کسب می­ کنند.

استرس شغلی: استرس شغلی در پژوهش حاضر عبارت است از نمره­ای که شرکت کنندگان در پژوهش در پاسخ به ۷۰ گویه پرسشنامه توصیف شغلی (JDI) کسب می­ کنند.

اخلاق کار: اخلاق کار در پژوهش حاضر  عبارت است از نمره­ای که شرکت کنندگان در پاسخ به ۲۰ گویه پرسشنامه اخلاق کاری پتی کسب می­ کنند.

[۱]- Moorhead

[۲] – National Enntitue of occupational sefet &z Health

[۳] -Pawlik-kienlen

[۴] – Miller

[۵]- Saks & et al,

[۶] – Yousef

[۷] – Schwepker

 


ابعاد و مؤلفه­های مسئولیت­پذیری اجتماعی

ابعاد و مؤلفه­های مسئولیت­پذیری اجتماعی

بعد از شناخت و طبقه بندی انواع مسئولیت­های اجتماعی، دومین نکته مهم در زمینه آموزش مسئولیت­های اجتماعی، آشنایی و توجه با ابعاد این نوع مسئولیت است و صاحبنظرانی چون برمن[۱] (۱۹۹۰)، ایزارد[۲] (۱۹۹۷)، پرکینز و میلر[۳] (۱۹۹۴) سه بعد شناختی، عاطفی و عملکردی را برای مسئولیت پذیری  اجتماعی مطرح می­کنند.

۲-۳-۶-۱ بعد شناختی

این بعد، به میزان و نحوه آگاهی و شناخت افراد نسبت به مسئولیت اجتماعی اشاره دارد که این رشد آگاهی و معرفت نسبت به مسئولیت­های اجتماعی درحقیقت مطلع کردن از ماهیت جامعه و ضرورت تلاش افراد برای انجام دادن وظایف و رسالت­های اجتماعی خویش است و بی توجهی به رشد آگاهی­ها و ایجاد نکردن معرفت لازم نسبت به انواع مسئولیت­های اجتماعی به معنای فقدان شکل گیری اولین مبنای ایفای مسئولیت اجتماعی است” (پورتا[۴] و همکاران به نقل از ایزدی و شمامی،۱۳۸۸: ۶۸). برمن (۱۹۹۰) برای آموزش مسئولیت­های اجتماعی از طریق برنامه­های درسی مدعی هستند که برنامه­های درسی رشد دهنده مسئولیت­پذیری اجتماعی باید متناسب با سطح ادراک دانشجویان، اطلاعات لازم را پیرامون ماهیت جامعه، عناصر دخیل در آن، نقش انسان در حفظ و تداوم جامعه و انواع مسئولیت­های اجتماعی در اختیار آن­ها قرار دهند” (سبحانی نژاد و فردانش،۱۳۷۹: ۹۶).

 ۲-۳-۶-۲  بعد عاطفی

ایزارد (۱۹۹۷) معتقد است دومین بعد اساسی مسئولیت پذیری اجتماعی، ایجاد نگرش، انگیزه و عواطف مثبت نسبت به انواع مسئولیت­های اجتماعی است به طوری که فرد نسبت به پذیرش انواع مسئولیت­های اجتماعی و ایفای فعالانه آنها در سطح جامعه برانگیخته می­شود” (ایزدی و شمامی،۱۳۸۸: ۶۸). چانس[۵] (۱۹۸۶) بر این باور است نحوه و چگونگی طراحی و اجرای برنامه­درسی رشد دهنده مسئولیت­پذیری اجتماعی باید چنان باشد، که در یادگیرنده نسبت به موضوع مورد توجه برنامه، عواطف مثبت ایجاد کند. این عواطف به وسیله ایجاد انگیزش در دانشجویان، به عنوان عوامل تقویت کننده بر نحوه اجرای روابط اجتماعی او موثر خواهند بود” (همان).

۲-۳-۶-۳  بعد عملکردی

سومین بعد قابل توجه در آموزش مسئولیت­پذیری اجتماعی بعد عملکردی است” (ایزدی و شمامی،۱۳۸۸). در این بعد از برنامه درسی رشد دهنده مسئولیت­پذیری اجتماعی باید دانشجویان را به طور عملی با عملکرد مسئولانه اجتماعی آشنا کرده، مهارت­های اجتماعی لازم برای حضور مطلوب در صحنه­های اجتماعی را در او رشد دهند؛ در این رابطه افرادی چون کاگان[۶] (۱۹۸۹)، سایمونز[۷] (۱۹۹۴)، پرکینز و میلر (۱۹۹۴) و… به ایجاد مهارت­های اجتماعی برای عمل به مسئولیت­های اجتماعی تأکید کرده­اند ” (سبحانی نژاد و فردانش،۱۳۷۹: ۹۷).

این پژوهش با درک اهمیت این مسئله کوشیده است تا با بررسی قابلیت­های مسئولیت­پذیری (خودمدیریتی، نظم پذیری، قانونمندی، امانتداری، وظیفه شناسی، سازمان یافتگی، پیشرفت گرایی ) دانشجویان دانشگاه کاشان، داده­های مشخص و عینی را در زمینه میزان موفقیت و کارآمدی برنامه­های آموزشی و درسی درانجام یکی از مهمترین کارکردهای مرتبط با تربیت اجتماعی فراهم نماید. در اینجا به تعاریف مختصری از مؤلفه­های فوق می­پردازیم:

خودمدیریتی:گزل[۸] (۲۰۰۳) مدیریت خود یا خود مدیریتی را یکی از توانایی­های اساسی در یادگیری اجتماعی ـ هیجانی جای داده و آن را اینگونه تعریف کرده است: اداره هیجانات و احساسات، به طوری که به جای مانع شدن از اداره موقعیت­ها، عاملی کمک­کننده باشد، مسئول بودن و خویشتن داری برای دستیابی به اهداف و پافشاری در جبران شکست­ها و ناکامی­ها(جعفری طوسی،۱۳۸۵ به نقل از نعمتی ۱۳۸۷).

نظم پذیری: دقت و مراقبت در استفاده از وسایل و جایگزین صحیح آنها، داشتن آمادگی لازم قبل از انجام کار، تمیز و مرتب بودن در امور و رعایت بهداشت.

قانونمندی: تبعیت از قواعد و معیارهای اجتماعی و درک قوانین گروهی، احساس التزام عمل در موقعیت­های گوناگون، تقید نسبت به دیگران و رعایت حقوق آنها.

امانتداری: تعهد نسبت به حفاظت از جان و مال و حقوق دیگران و وفاداری نسبت به عهد و پیمان.

 وظیفه شناسی: انجام اعمال و تکالیف محوله به طور شایسته حتی بدون تذکر دیگران، دیگرخواهی و جامعه دوستی، کمک کننده و یاری دهنده.

سازمان یافتگی: مورد بررسی قرار دادن امور، امکان سنجی و برنامه­ریزی در انجام کارها، بودجه بندی و پس انداز منظم.

پیشرفت گرایی: آگاهی و میل بهتر شدن، انگیزه­ای درونی است برای به پایان رساندن موفقیت آمیز یک تکلیف، رسیدن به یک هدف و دستیابی به درجه معینی از شایستگی در کار. ریو[۹] (۲۰۰۵) پیشرفت­­گرایی را میل به انجام خوب کارها در مقایسه با محرک معیار(خود، تکلیف و قضاوت دیگران) تعریف می کند (نعمتی، ۱۳۸۷).

  1. Berman
  2. Izard
  3. Perkins & Miller

۴٫Porta

  1. Chance
  2. Kagan
  3.  

پایان نامه روانشناسی : دیدگاه  وجود گرایان فرانکل  

دیدگاه  وجود گرایان فرانکل  

افراد بسیاری به جای اینکه مسئولیت یافتن راه سالم زندگی را بپذیرند، وانمود می­ کنند که سایق­های زیستی آنها، زندگیشان را کنترل می­ کند. البته این ما هستیم که تصمیم می­گیریم چنین افسانه ای را باور کنیم. سارتر می­گوید: انسان غیر از آنچه از خودش می­سازد چیزی نیست. این اولین اصل وجود­گرایی است(پروچیسکا و جان سی ترجمه سیدمحمدی،۱۳۸۶). فرانکل، پذیرفتن مسئولیت را امری ضروری می­ داند و قاطعانه به آن تکیه دارد. روش درمان او این است؛ چنان زندگی کن که گویی بار دومی است که به دنیا آمده­ای، و اینک در حال انجام خطاهایی هستی که در زندگی نخستین مرتکب شده بودی. هیچ قاعده کلی، بهتر از این نمی­تواند احساس مسئولیت و حس وظیفه­ شناسی را در انسان بیدار کند(فرانکل،ترجمه صالحیان و میلانی،۱۳۸۵، به نقل از نعمتی۱۳۸۷).

۲-۳-۴ اهمیت و جایگاه مسئولیت­ پذیری از منظر اسلام

نظام حقوقی اسلام یک نظام تکلیف­گرا است و تکلیف هر فرد همان مسئولیتی است که در قبال خود و دیگران دارد. در واقع مسئولیت­ پذیری یکی از موضوعات و مؤلفه­هایی است که در دین مبین اسلام بر آن تأکید بسیار می­شود؛ از جمله برعهده گرفتن مسئولیت رفتار و اعمال خویش، مسئول بودن درقبال خود و جامعه و… که دارای بار ارزشی و اخلاقی است، همچنین باید گفت انسان اشرف مخلوقات است و برای رسیدن به جایگاهی که استحقاق آنرا دارد باید مسئولیت­هایی را که خداوند در اختیار وی نهاده است را بشناسد و بعد از آشنایی با حقوق و مسئولیت­ها، از طریق عمل، کمر به همت آن ببندد. در مباحث پیشین مفاهیمی از مسئولیت­ پذیری بیان گردید و در این بخش به بیان اهمیت و جایگاه مسئولیت­ پذیری در آیات و روایات می­پردازیم.

همان طور که آذرمهر (۱۳۹۱) بیان می­دارد، در معارف اسلامی، مسئولیت و مسئولیت­ پذیری با واژگانی چون تکلیف، حقوق، وظیفه و تعهد ملازم است. امام سجاد می­فرمایند: بدان که خدای عزّوجلّ را بر تو حقوقی است که در هر جنبشی که از تو سر می­زند و هر آرامشی که داشته باشی و یا در هر حالی که باشی یا در هر منزلی که فرود آیی یا در هر عضوی که بگردانی یا در هر ابزاری که در آن تصرّف کنی، آن حقوق اطراف تو را فرا گرفته است. بزرگترین حقّ خدای تبارک و تعالی همان است که برای خویش بر تو واجب کرده؛ همان حقّی که ریشه همه حقوق است. وی در توضیح حدیث مذکور تأکید می­ کند که: امام سجّاد (ع) نمی­فرماید تو بر گردن دیگران حقّی داری که آنها باید در مورد تو رعایت کنند بلکه می­فرماید؛ حقوقی تو را احاطه کرده؛ یعنی حقوقی که دیگران بر گردن تو دارند و تو باید از عهدۀ آنها برآیی. همانطور که دیدیم اسلام دینی تکلیف گراست و اصولا̋ دینداری بدون مسئولیّت پذیری و تعهّد معنایی ندارد. در قرآن مجید آیات فراوانی وجود دارد که اهمیّت مسئولیّت­پذیری و وظیفه­ شناسی را برای انسان بیان کرده است؛ ابعاد این پاسخگویی به قدری وسیع است که حتّی اعضاء و جوارح انسان را نیز در بر می گیرد و خداوند در قرآن می­فرماید:

وَلا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ اِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَالفُؤادَ کُلُّ اولئکَ کانَ عَنهُ مَسئولاً

از آنچه نمی­دانی پیروی نکن ؛ چرا که گوش و چشم و دلها همه مسئولند ( اسراء آیه ۶)

مسئولیّت­پذیری از چنان اهمیّتی برخوردار است که در بسیاری از تفاسیر از امانت الهی، به همان تعهّد و قبول مسئولیّت یاد شده است  و خداوند در این باره در قرآن می­فرماید:

اِنّا عَرَضنا الاَمانَهَ عَلَی السَّماوَاتِ وَالاَرضِ وَ الجِبالِ فَاَبَینَ اَن یَحمِلنَها وَ اَشفَقنَ مِنهَا وحَمَلَهَا الاِنسَانُ اِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً

ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم آنها از حمل آن ابا کردند و از آن هراس داشتند امّا انسان، آنرا بر دوش کشید، او بسیار ظالم و جاهل بود( احزاب، آیه ۷۲).

مسئولیّت­پذیری درروایات، در ابواب مختلف مطرح گردیده و همواره از اهمیّت بالایی برخوردار بوده است. ایزدی فرد و کاویار (۱۳۸۹) مطرح می­ کنند که مسئولیت­ پذیری زمامداران حکومتی، در واقع همان پاسخگویی است زیرا پاسخگویی، نوعی فرمانبرداری و اجابت درخواست دیگران در برابر وظایفی است که برعهده دارند و برای شخص تعهد ایجاد می­ کند. از منظر آنان عنصر اصلی مسئولیت­ پذیری پاسخگویی است، یعنی اصالت دادن به حقوق دیگران به این معنا که شما حق دارید و من تکلیف دارم. به طور کلی می­توان اشاره کرد که مسئولیت­ پذیری انسان بر آمده ازخودآگاهی و اختیار او و نوعی رفتار اخلاقی است که با اام همراه است و تعهدآور نیز هست. در نهج البلاغه مسئولیت­ پذیری در قالب ا اخلاق فردی، اخلاق شغلی و سازمانی یا حرفه ای مطرح شده است (ایزدی فرد و کاویار، ۱۳۸۹).

گفته شد که مسئولیت­ پذیری دارای بعد اخلاقی است که گاه به صورت اخلاق فردی» بروز می­ کند، به این معنا که هر فردی به عنوان شخص حقیقی، صرف نظر از کارش، در مورد رفتارهای خود در قبال خویش، خانواده و جامعه مسئول و پاسخگو است. تلاش جهت برآوردن نیازهای دیگران، تبعیت از حق، پرداختن حقوق دیگران، توجه به مشکلات جامعه و کمک به مردم، استفاده بهینه از نعمت های الهی و… از موارد مسئولیت فردی است که در نهج البلاغه به آن اشاره شده است ( نهج البلاغه نامه۵۳، حکمت های ۹۸، ۱۳۴، ۲۴۴، ۲۵۷، ۳۳۰، ۳۳۹، ۴۴۶).

۲-۳-۵ مسئولیت­ پذیری اجتماعی

مسئولیت و مسئولیت­ پذیری اجتماعی یکی از اامات اساسی نظام آموزش و پرورش تلقی می شود. طبق دیدگاه ویگوتسکی[۱] (۱۹۷۸) و بندورا[۲] (۱۹۷۷) تعامل اجتماعی منشاء اجتناب ناپذیر رشد ذهنی کودکان است. در تعامل با دیگران، کودکان چگونگی رفتار کردن و قضاوت کردن را یاد می گیرند. بنابراین، آموزش و پرورش رسمی باید با رشد اجتماعی یادگیرندگان مرتبط باشد که شامل مسئولیت اجتماعی آنها، همدلی و هوش عاطفی است. در یک نگاه کلی به مسئولیت­ پذیری اجتماعی، می­توان گفت که: مسئولیت­ پذیری اجتماعی دو معنا دارد؛ حصول اطمینان از رفاه دیگران در زندگی روزمره (توجه به دیگران) و پیشروی به سوی نیل به اهداف فردی بدون نادیده گرفتن و زیر پا گذاشتن انتظارات بر حق دیگران(بخش هماهنگی بین فردی). بخش اول مربوط به همدلی و بخش دوم مربوط به احساس گناه است. احساس مسئولیت­ پذیری، ناگهان و بی­دلیل در نوجوانان ظهور نمی­کند بلکه از همدلی و احساس گناه که خیلی زودتر، در سال های نخستین زندگی به وجود می آید، سرچشمه می­گیرد” (بیرهوف، ۱۳۸۷: ۲۲۵). لغت نامه تجارت (۲۰۰۹) تعریفی ساده از مسئولیت­ پذیری اجتماعی ارائه می­دهد که در آن مسئولیت­ پذیری اجتماعی عبارت است از” تعهد مدیریت یک سازمان در جهت رفاه و منافع جامعه­ای که این رفاه، محیط و منابع را فراهم کند، که این امر از طریق فعالیت­ها و خط مشی­های سازمان اثرگذار است.” در این راستا صاحبنظران مختلف هریک برداشت­های خاصی از این مفهوم دارند که به بررسی آن می­پردازیم.

اس چاپس و سولومون[۳] (۱۹۹۰) معتقدند مسئولیت­ پذیری اجتماعی بیش از یک مجموعه مهارت­های یادگرفته شده یا عادات مکتسبه است و مفاهیم نهادی چون شایستگی اجتماعی، عدالت، بردباری، بهبود رفتارهای بین فردی در کلاس و خارج از آن، پذیرش ارزش­های دموکراتیک، همچنین کاهش میزان دلواپسی­های کودک، بهبود تعامل عاطفی ـ روانی کودک و تعدیل نیازهای شخصی وی در تعامل با نیازهای اجتماعی را دربرمی­گیرد.

بنا به نظر فورد[۴] (۱۹۸۵) مسئولیت­ پذیری اجتماعی هماهنگی با قوانین اجتماعی و برآورده ساختن انتظاراتی است که جامعه از فرد دارد.

قربانی واقعی (۱۳۸۴) مسئولیت­ پذیری اجتماعی را عبارت می­داند از احساس مسئولیت درارتباط با سایرین، قبول و انجام وظایف فردی و اجتماعی، پذیرش عواقب و مسئولیت اعمال فردی، بکارگیری توانایی و کوشش در تطابق و سازگاری با مردم، روحیه همکاری و مشارکت، یکدلی و همکاری با مردم و… .

ممری و همکارانش[۵] (۲۰۰۵: ۳۹۹) مسئولیت اجتماعی را حفاظت و بهبود کیفیت زندگی تعریف کرده­اند و براین باورند که مسئولیت اجتماعی جمعی، مجموعه ­ای از روابط پذیرفته شده  عمومی، تعهدات و وظایفی است که در ارتباط با رفاه جامعه قرار می گیرد”

کارنا و همکارانش[۶] (۲۰۰۳) بیان می­ کنند که مسئولیت اجتماعی نیازمند احترام گذاردن به مردم، عموم و محیط و رفتارهای سازگار با ارزش­های اخلاقی در تناسب با مسئولیتهای قانونی است. در همین راستا فرای[۷] (۲۰۰۷) و هلستن و مالین[۸] (۲۰۰۶) به طور خلاصه مطرح می­ کنند که مسئولیت اجتماعی نوعی تشویق است تا منابع سازمانی را به نفع جامعه مورد استفاده قرار دهد.

در یک نگاه کلی و در بیانی ساده می­توان گفت مسئولیت­ پذیری اجتماعی عبارت است از: مسئولیت در قبال دیگران، قبول و انجام صحیح وظایف اجتماعی، بکارگرفتن توانایی برای مطابقت دادن خود با دیگران و سازش با آنان، همکاری و مشارکت داشتن با مردم و پذیرش عواقب مسئولیت­های اجتماعی خود. این نوع از مسئولیت زمانی مطرح می­شود که فرد با در نظر گرفتن نیازها و منافع دیگران کاری را انجام می­دهد و بر خلاف مسئولیت فردی که بر فرد تمرکز دارد، مسئولیت اجتماعی بر تعهد فرد در برابر دیگران تأکید دارد. با وجود تفاوت­هایی که میان این دو بعد (مسئولیت­ پذیری فردی و اجتماعی) وجود دارد باید در نظر داشت که مسئولیت­ پذیری فردی به نوعی زمینه ساز مسئولیت اجتماعی است و این دو بعد لازم و موم یکدیگرند. در این رابطه مرگلر و همکارانش(۲۰۰۷) مطرح می کنند که مسئولیت­ پذیری اجتماعی بعدی از مسئولیت فردی است چراکه مسئولیت­ پذیری فردی که بر فرد تمرکز دارد در بستر اجتماعی اتفاق می­افتد و فرد مسئولیت­پذیر می­داند که چطور تصمیماتش بر دیگران  در جامعه اثر می­گذارد.

مسئولیت­ پذیری اجتماعی به عنوان یک نوع احساس تعهد نسبت به سایرین دارای گونه یا انواع متنوعی است و شناخت این انواع ضروری است زیرا از دیدگاه سبحانی نژاد و فردانش (۱۳۷۹) این آشنایی در زمینه انواع مسئولیت­های اجتماعی پیش زمینه طراحی برنامه درسی رشد دهنده مسئولیت­های اجتماعی محسوب می­شود. برای آموزش و گنجاندن آن در نظام آموزشی باید متناسب با شرایط اجتماعی و نظام ارزشی آن جامعه گام برداشت چراکه نظام تعلیم و تربیت هر کشوری متأثر از نظام ارزش های هر جامعه است و به تبع آن، آموزش مسئولیت­ پذیری نیز باید در راستای شرایط اجتماعی، ی، فرهنگی و هویت دینی و ملی جامعه انجام شود. با توجه به شرایط اجتماعی، ی، فرهنگی و هویت دینی کشور، انواع مسئولیت­های اجتماعی یک فرد مؤثر برای جامعه ایرانی را می توان به هفت نوع تقسیم کرد که عبارت هستند از: مسئولیت­های دینی ـ اجتماعی، مسئولیت­های ی، مسئولیت­های فرهنگی، مسئولیت­های اقتصادی، مسئولیت­های شهرندی ـ اجتماعی، مسئولیت های زیست محیطی و مسئولیت های سازمانی ـ اجتماعی” (سبحانی نژاد و آب نیکی،۱۳۹۰: ۶۸).

  1. Vygotsky
  2. Bandura
  3. Schaps & Solomon
  4. Ford
  5. Memery et al
  6.  

دانلود مقاله و پایان نامه روانشناسی : مسئولیت­پذیری از منظر جامعه­شناختی و روان­شناسی

مسئولیت­ پذیری از منظر جامعه­شناختی و روان­شناسی

در زمینه مسئولیت­ پذیری دیدگاه­های متفاوتی وجود دارد که برخی از آنها در باب مسئولیت­ پذیری فردی و اجتماعی و برخی دیگر در زمینه پرورش مسئولیت­ پذیری مطرح شده ­اند؛ که این مباحث در نوع خود می توانند راهنمایی برای عمل باشند. لذا در این جا به بررسی دیدگاه­های جامعه شناختی و روان­شناسی پرداخته شده و در ذیل دیدگاه جامعه شناختی، اندیشه­های هابرماس[۱]، هومنز [۲]و ویکرز[۳]  مطرح می شود.

۲-۳-۳-۱ هابرماس

هابرماس نظریه­ای تحت عنوان کنش ارتباطی مطرح می­ کند که مبنای کار خود را بر ارتباط بدون تحریف و اجبار قرار داده است (ریترز،۱۳۸۴). وی در نظریه کنش ارتباطی خود، بر فلسفه زبان تأکید می­­کند و بر این عقیده است که امروزه مسئله زبان جایگزین مسئله آگاهی را شده است؛ و آنچه ما را از طبیعت متمایز می کند، زبان است و استقلال و مسئولیتی که برای ما مهیا می شود را ناشی از زبان می­داند (کرایب،۱۳۸۸).

۲-۳-۳-۲ هومنز

هومنز از دیگر جامعه شناسانی است که  قالب نظریه مبادله خود به مقوله مسئولیت­ پذیری توجه می­نماید. وی در نظریه مبادله خود از تعهد و مسئولیت­ پذیری تحت عنوان رعایت هنجارها و قواعد گروهی برای بدست آوردن پاداش یاد می­ کند. به اعتقاد هومنز انسان در روابط متقابل  به دنبال رفتارهایی است که به پاداش بیشتر منجر می­شود. عامل اصلی در مبادله، کنش متقابل و رویارویی افراد است که این کنش مبتنی بر مبادله مادی یا نمادین است؛ و الگوی انتخاب عمل (مسئولیت زندگی) در این مبادله، عقلانی هستند و به وسیله دو عامل انگیزه و عمل تعیین می شود (توسلی،۱۳۸۰، به نقل از خرمدل،۱۳۸۷).

۲-۳-۳-۳ ویکرز

ویکرز از جمله معدود افرادی است که در نوشته­های خود به دو مقوله مسئولیت فردی و اجتماعی پرداخته است. توجه او به مسئولیت­ پذیری به عنوان شرطی برای یکپارچگی، ثبات  و ویژگی اخلاقی  جامعه در کتاب مسئولیت­ پذیری: منابع و محدودیت­هایش» مطرح شده است. این مسئله در دیگر نوشته­هایش مخصوصاً در مجموعه انتشار داده شده به عنوان مقالات ویکرز» نیز تأثیر داشته است. وی معتقد است که مسئولیت­ پذیری، به یک الگوی انتظارات متقابل و اعتماد دربین مردم نیاز دارد. از نظر او چند شرط باید محقق شود تا مسئولیت­ پذیری به عنوان یک ویژگی در جامعه مطرح شود؛ شرط اول توافق بر سر آنچه که افراد باید مسئولیت آن را به عهده بگیرند بدین معنا که یک همگرایی در مورد معنی مسئولیت­ پذیری و در مورد ضرورت رفتار مسئولانه وجود داشته باشد. دوم اینکه روابط بین فردی باید به وسیله تعهدات و مسئولیت­های متقابل، مشخص شده باشد و یک جامعه مسئول باید با ساختار منظمی از کارکردها، حقوق و وظایف، مشخص شده باشد. سوم اینکه روابط سیتماتیک باید مدون باشد(یا از لحاظ رسمی به وسیله قانون یا قاعده یا اینکه از طریق غیررسمی به وسیله رسوم) (کارول ۱۹۹۴، به نقل از خرمدل،۱۳۸۷).

اما دیدگاه­های روان­شناختی در مورد مسئولیت­ پذیری در چارچوب آرا و مواضع صاحبنظرانی چون آدلر[۴]، پرز[۵]، اریک برن[۶]، گلاسر[۷] و راجرز[۸]  مطرح می­شود.

۲-۳-۳-۴  آدلر و روانشناسی فردی 

آدلر به عنوان اولین روانکاوی است که بر ماهیت انسان تأکید ورزیده است. به عقیده او، رفتار در یک زمینه اجتماعی رخ می­دهد و انسان مجبور است به ایجاد روابط متقابل بپردازد. وی جبرگرا نیست و به آزادی انتخاب و مسئولیت انسان در زندگی معتقد است. به نظر او زندگی فاقد هرگونه معنی ذاتی است و هرکسی به شیوه خاص خودش به زندگی معنا می­بخشد و در واقع محرک اصلی رفتار بشر، هدف­ها و انتظارات وی از آینده است. فرد سالم برای هدف­های خود تلاش می­ کند که در درجه اول ماهیتی اجتماعی دارد (شفیع آبادی و ناصری،۱۳۹۰).

۲-۳-۳-۵ دیدگاه پرز گشتالت درمانی

پرز، معتقد بود انسان از طریق رشد بالغ می­شود و از حمایت محیطی به حمایت شخصی و استقلال نایل می­آید. انسان، منفعل و فعل­پذیر نیست بلکه یک سازمان دهنده فعال است. به عقیده او اشخاص سالم بدون مداخله نیروهای بیرونی قادر به تنظیم خود هستند و فقط آگاهی از خود می تواند به رشد و کمال شخصیت بیانجامد. ما باید خواسته­ ها و آرزوهایمان را بشناسیم و بپذیریم. اگر در سراسر زندگی پدر و مادرمان را سرزنش کنیم و آنها را مسئول مشکلاتمان بدانیم، همچنان خود را کودک می­پنداریم نه فرد بالغی که مسئول خویش است. پس باید به خود بگوییم: اکنون فرد بالغ و مسئول زندگی خود هستم. (شولتس، ترجمه خوشدل،۱۳۸۵، به نقل از نعمتی ۱۳۸۷).

۲-۳-۳-۶ دیدگاه تحلیل تبادلی اریک­ برن

به نظر برن، فرد ایده آل و با ثبات کسی است که برحسب شرایط خاص به راحتی از یک حالت من به حالت دیگران جا به جا شود. آدم با ثبات از نظر بالغ، آدمی واقع بین، منطقی و مسئول است و از بازی­هایی که برای انداختن مسئولیت زندگی بر دوش دیگری ترتیب یافته­اند، پرهیز می­ کند (پروچیسکا و جان سی ترجمه سیدمحمدی،۱۳۸۶). به عقیده او انسان، مجموعه ­ای از احساسات، اخلاقیات و کنترل آگاهانه بر خود است که براساس هریک از آنها می ­تواند در برابر عوامل محیطی پاسخگو باشد. افراد بالغ و رسیده قادرند در اغلب موارد، بُعد بالغ خویش را تحت کنترل بگیرند. تحلیل تبادلی روشی است که فرد را در تجزیه و تحلیل و درک رفتار خود و در کسب آگاهی و قبول مسئولیت، با توجه به آنچه در زمان حال اتفاق می­افتد، یاری می­دهد (شفیع آبادی و ناصری،۱۳۹۰).

۲-۳-۳-۷ دیدگاه  واقعیت درمانی گلاسر

واقعیت درمانی روشی است که در دهه ۱۹۶۰ توسط گلاسر ابداع شد. واقعیت درمانی در واقع روشی است برای حل مشکلات رفتاری و عاطفی و نیز رسیدن به هدف هویت. مراجع را در قبول واقعیت، پذیرش مسئولیت و ارزیابی رفتار درست و نادرست یاری می­دهد”(شفیع آبادی،۱۳۸۹: ۲۶). به نظر واقعیت درمانگران، هر انسانی این استعداد را دارد که مسئول رو غیر مسئول باشد، اما اینکه به چه شیوه­ای رفتار خواهد کرد، به تصمیم او بستگی دارد نه به شرایط موجود. پیدایش نابسامانی هم، نتیجه عدم توانایی فرد در تحقق نیازهایش می­داند. مخصوصاً دو نیاز اساسی یعنی مبادله عشق و محبت و احساس ارزش که هر دو در تشکیل هویت نقش مهمی دارند. کسی بیمار به حساب می­آید که نتواند دو نیاز اساسی خود را درحیطه ی واقعیت و پذیرش مسئولیت و تشخیص موارد درست و نادرست کند (شفیع آبادی و ناصری،۱۳۹۰).

۲-۳-۳-۸ دیدگاه مراجع ـ محوری  راجرز

مشاوره به شیوه مراجع ـ محوری را که کارل راجرز بنا کرده، به علت نگرش مثبت و عملی، در میان مشاوران مدارس مقبولیت فراوانی یافته است. هدف اصلی مشاوره مراجع ـ محوری، کاهش اضطراب و افزایش خود آگاهی و خودشناسی مراجع است. با این وجود، راجرز نسبت به انسان نگرش مثبتی دارد و معتقد است که انسان تمایل ذاتی به خودشکوفایی، تحقق هدف­های ارگانیسم حفظ تمامیت خود دارد. این تمایل ذاتی موجب تلاش و فعالیت، خود ـ رهبری، خود ـ تنظیمی، تسلط بر خود، استقلال، مسئولیت­ پذیری و اجتماعی شدن انسان می­شود(شفیع آبادی،۱۳۸۹).

  1. Habermas
  2. Homans
  3. Vickers
  4. Adler
  5. Perls
  6.  

پایان نامه روانشناسی در مورد : تبین مفهوم مسئولیت و مسئولیت­پذیری

تبین مفهوم مسئولیت و مسئولیت­ پذیری

احساس مسئولیت مفهومی است که باعث می شود افراد اهداف خود را دنبال کرده، با دیگران ارتباط مناسبی برقرار کرده و در یک جامعه با هماهنگی و مشارکت با یکدیگر زندگی کنند و از این روست که این مفهوم تأثیر بسزایی در زندگی افراد دارد (بیرهوف،۱۳۸۷). مسئولیت به عنوان یک  احساس وابستگی یا نوعی ارتباط با فرد نیازمند، تعریف شده است که تعهد به عنوان عامل اصلی برای احساس مسئولیت شناخته شده است (شوالتز[۱]، ۱۹۷۷). مفهوم مسئولیت می­­تواند حداقل سه رابطه را در بربگیرد مسئول بودن در مقابل چیزی، در مقابل کسی و در برابر رابطه یا قضیه­ای. مسئولیت شامل جنبه­ های مختلف اخلاقی، عملی و در نظر گرفتن پیامدهای یک عمل است. انسان هنگامی مسئولانه برخورد می­ کند که با توجه به دیدگاه­های اخلاقی عمل نماید و بپذیرد که مسئول پیامدهای اعمال خویش است” (بیرهوف،۱۳۸۷: ۲۳۲). مسئولیت از نظر لغوی به معنای موظف بودن به انجام دادن امری است (معین،۱۳۴۵: ۴۰۷۷). در معنای عام حقوقی نیز مسئولیت به مفهوم متعهد و موظف بودن شخص به انجام یا ترک عملی است (شهیدی ،۱۳۸۹: ۴۹). از اواخر قرن سیزده میلادی، در شرایطی که حقوق، تابع مذهب و اخلاق بود، اصطلاح مسئول به معنی کسی که در مقابل خداوند نسبت به زندگی و اعمالش پاسخگو است، در اخلاق مذهبی رواج پیدا کرد. بعدها در جریان غیر مذهبی شدن اخلاق، واژه مسئولیت­ پذیری وارد اخلاق عرفی گردید و به معنی پاسخگو بودن فرد در مقابل وجدانش که در بردارنده قانون اخلاقی مطابق با طبیعت و اخلاق است،تثبیت شد. سرانجام به معنی کسی که در مقابل دادگاه نسبت به نتایج رفتار و اعمال و تقصیرش پاسخگو است، به حیطه حقوقی راه یافت” (بادینی،۱۳۸۴: ۲۴).

پایان نامه

علاوه بر این، یکی از نخستین فیلسوفانی که واژه مسئولیت را بکار برد جان استوارت میل[۲] بود که در سال ۱۸۵۹در مقاله خود تحت عنوان ” درمورد آزادی” از این کلمه استفاده کرد، بعدها ماکس وبر[۳]  (۱۹۱۹) واژه مسئولیت اخلاقی را وارد جامعه شناسی کرد” (بیرهوف، ۱۳۸۷: ۲۳۱). از مسئولیت  به معنای”تعهد، مواخذه، موظف به امری بودن ” نیز یاد شده است (دهخدا،۱۳۳۷: ۱۲۰). در فرهنگ عمید مسئولیت چنین تعریف شده است: ” آنچه که انسان از اعمال، وظایف و رفتار، عهده دار و مسئول آن باشد” (عمید،۱۳۶۷: ۵).

همچنین باید در نظر داشت که مسئولیت دارای معانی مختلفی است که در اینجا به مواردی اشا می­کنیم، آدیسون ایلینویز[۴] در پاسخ به سوالی، معانی مختلف مسئولیت را عنوان نموده است که عبارتنداز:

– انجام دادن وظایف ضروری و مهم

– هدف­گذاری، انتخاب کاری برای انجام دادن و عمل به آن به صورت درست و مطمئن

– توانایی پاسخگویی در مورد اعمال انجام شده

– انجام کارهای صحیح و پاسخ نه دادن به سایرین

– اطاعت کردن از قوانین زندگی مبتنی بر ارزش های اخلاقی به همراه تعادل داشتن

– مدنظر قرار دادن عواقب و پیامدهای رفتارها و اعمال

– نشان دادن بلوغ و برقراری ارتباط مناسب با سایرین

– اولویت گذاری و اقدام مناسب برای آن

– لیاقت کنترل شخصی داشتن و…(گروزنیکل و استفنر[۵]،۱۹۹۲: ۲۷).

در حقوق مدنی از واژه مسئولیت­ پذیری تحت عنوان تعهد به جبران خسارت یاد شده است (بادینی، ۱۳۸۴). به علاوه صاحبنظران و متخصصان مختلف نیز برداشت­ها و تبیین­های خاصی را در مورد معنا و مفهوم مسئولیت­ پذیری ارائه کرده­اند. دهستانی (۱۳۸۷) مسئولیت­ پذیری را پاسخگو بودن در برابر کسی یا چیزی می­داند و آن را معادل اخلاق حرفه­ای می­داند، چرا که یک فرد اخلاقی، فردی است که دارای دو ویژگی اساسی است: مسئولیت­ پذیری و پاسخگویی در برابر آن و دیگری پیش بینی پذیری؛ هرچه میزان مسئولیت­ پذیری و پیش ­بینی پذیری فرد بیشتر باشد، فرد اخلاقی­تر است. رفعتیان نیز معتقد است مسئولیت­ پذیری یعنی قابلیت پذیرش، پاسخگویی و به عهده گرفتن کاری که از کسی درخواست می شود و شخص حق دارد آن را بپذیرد و یا رد کند و در روند صحیح رشد انسان­ها پدید می­آید” (رفعتیان،۱۳۸۹: ۱۱). با توجه به این تعریف مسئولیت­ پذیری یک انتخاب آگاهانه است.

از دیدگاه دسبونس و رابی[۶] (ترجمه نونهالی، ۱۳۸۸) اندیشه مسئولیت اصولاً از عمل کردن به اختیار در حکم تملک اراده است و از آزادی جدا نیست. با این همه، این عناصر را نباید به ترتیب خاصی طبقه ­بندی کرد. یعنی آنکه آزادی اصل و اراده محرک، کنش است و مسئولیت­ پذیری تفکر و قبول مسئولیت آنچه که انجام داده­ایم، می­باشد. همچنین مسئولیت­ پذیری به عنوان عمل کردن همچون یک آدم بالغ و بزرگسال، هدف داشتن و ابتکار به خرج دادن و در نظر گرفتن کارهایی که باید انجام می شدند و باید انجام شوند” تعریف شده است (پالمر،آلبرتی فرونر[۷]، ۱۳۸۶: ۱۲۱).   مرگلر و همکاران[۸] (۲۰۰۷) معتقدند که مسئولیت پذیری در معنای توانایی نظم دادن به تفکرات احساسات و رفتار فردی همراه با اراده و قدرت انتخابگری خود به عنوان مسئول و پاسخگوی اصلی پیامدهای فردی و اجتماعی آن می باشد. از دیدگاه سرتو[۹] (۱۹۸۹) مسئولیت پذیری به مثابه اام و تعهد درونی فرد برای انجام مطلوب همه فعالیت­ هایی است که به عهده او گذاشته شده و نشأت گرفته از واقعیت­های درونی هر فرد می­باشد. لذا این مفهوم با پذیرش و انجام یک مسئولیت یا وظیفه متناسب با سطح توانایی­ها، استعداد­ها و علایق فردی توأم می­باشد.  فرمهینی فراهانی (۱۳۹۰) نیز مسئولیت­ پذیری را به معنای بر عهده گرفتن امر یا کاری و پاسخگو بودن در برابر کار یا وظیفه به عهده گرفته شده می داند.

طالب زاده نوبریان و همکاران (۱۳۷۸) در تعریف عملیاتی خود از مسئولیت­ پذیری معتقدند که این مهارت شامل مواردی همچون مراقبت ازخود و محیط، پذیرش نتیجه عمل، رعایت مقررات، انجام دادن تکالیف و وظایف محوله (انجام سروقت تکالیف و کار و تمرکز و اتمام آن) می­باشد. در عین حال، صاحبنظران مذکور تاکید می­ کنند که مهارت مسئولیت­ پذیری و انجام وظایف و مسئولیت­های محوله مستم همکاری با افراد است و این همکاری زمانی موفقیت آمیز است که در آن همدلی وجود داشته باشد. به علاوه، انجام مسئولیت در هر سطحی، بیانگر مهارت ابراز وجود در فرد است. گلن و نلسون[۱۰] (۱۹۸۸: ۲۰) مسئولیت­ پذیری را نوعی احساس عملی در بکارگیری توانایی­ها و انجام کوشش­ها در تطابق و سازگاری با مردم تعریف کرده است که عدم پذیرش آن، قانون شکنی و نپذیرفتن مسئولیت­های اجتماعی تلقی می گردد. طبق دیدگاه فروم[۱۱] (۲۰۰۴) مسئولیت­ پذیری یک وظیفه یا تکلیف نیست که باید توسط یک فرد انجام بگیرد بلکه، برعکس نوعی احساس و حالتی است که توسط خود فرد برانگیخته شده و دربردارنده پاسخ و واکنشی است که فرد نسبت به نیازهای دیگران به صورت آشکار یا پنهان ابراز می­دارد. ناکامورا و واتاناب موراکا (۲۰۰۶) معتقدند که مسئولیت­ پذیری یک ارزش است که مردم سالاری و جامعه مردم سالار را تحت تأثیر قرار می­دهد. اسلنکر و همکاران[۱۲] (۱۹۹۴) معتقدند قلب مسئولیت­ پذیری، نوع دوستی است. بنابراین، احساس مسئولیت­ پذیری از یکسو پدیده­ای است که بیشتر به افراد مربوط می­شود تا جامعه و از سوی دیگر لازمه خودکنترلی برای فرد و کنترل اجتماعی برای جامعه است.

از دیدگاه ایزدی و عزیزی شمامی (۱۳۸۸)، مسئولیت پذیری یکی از مهم ترین ابعاد شهروندی بوده و شخص مسئولیت­پذیر کسی است که بر اساس عزت نفس خود و با احترام به حقوق سایرین، دیدگاه­های خود را ارزیابی نموده و در نهایت پیامدهای اعمال و تصمیماتش را می­پذیرد. صاحبنظران مذکور، همچنین ابعاد مسئولیت­ پذیری اجتماعی را در قالب سه بعد شناختی (رشد دامنه اطلاعاتی فرد از انواع مسئولیت های اجتماعی و اعتلای مهارت­های عقلانی و تحلیل و تفکر پیرامون این مسئولیت­ها)، عاطفی (ایجاد انگیزه، نگرش و عواطف مثبت نسبت به انواع مسئولیت­های اجتماعی ) و عملکردی (توانایی ایفای مطلوب وظایف اجتماعی توأم با همکاری، همراهی، کمک و احترام به سایر افراد) مورد بحث قرار می دهند.

همچنین سبحانی نژاد و فردانش (۱۳۷۹) با تأکید بر نقش و رسالت نهادهای آموزشی در زمینه مسئولیت­پذیر کردن یادگیرندگان، این مسئولیت­ها را شامل ابعاد اجتماعی، فرهنگی، ی، اقتصادی، مدنی و زیست محیطی می دانند و معتقدند که آموزش و برنامه ­های درسی مرتبط با مسئولیت­ پذیری باید بتوانند عملاً شناخت­ها، عواطف و مهارت­های (عملکردها) لازم را در این زمینه در فراگیران به وجود آورد. یعنی آنکه یادگیرندگان باید از آگاهی­ها و مهارت­های عقلانی برای کسب شناخت از انواع مسئولیت­های فردی و اجتماعی برخوردار شوند. به علاوه واجد عواطف و نگرش­های مثبت در زمینه پذیرش انواع مسئولیت­های اجتماعی شده و نهایتاً توانمندی­های لازم را برای اقدام به انواع وظایف و مسئولیت­های اجتماعی کسب کنند. صاحبنظران مذکور معتقدند که دلالت صریح مطالب فوق آن است که برنامه های درسی مرتبط با آموزش مسئولیت­ پذیری نباید صرفاً به یکی از ابعاد سه گانه محدود گردد.

همچنین باید یادآور شد که واژه مسئولیت­ پذیری نه تنها از نظر صاحبنظران و اندیشمندان متفاوت است بلکه مکاتبی چون مکتب روانکاوی و مکتب وجودگرایانه و گشتالت درمانی تعریفی متفاوت از مسئولیت­ پذیری ارائه می­ کنند. مسئولیت­ پذیری در مکتب روانکاوی و از نظر فروید بدین معناست که انسان مسئول رفتار و اعمال خود نیست بلکه تحت تأثیر نیروهای درونی قرار دارد. اما وجودگرایان، مسئولیت­ پذیری را به معنای متعلق بودن به خود ما و برخورد صادقانه با آزادی می­دانند و در نظریه گشتالت درمانی، مسئولیت­ پذیری یعنی اتکا بر توانایی خویش جهت انتخاب کردن است (شارف،۱۳۸۹).

با وجود تعاریف و تعابیر متنوعی که از منظر صاحبنظران مختلف در زمینه مسئولیت­ پذیری به عمل آمده است، می­توان در یک نگاه کلی چنین بیان نمود که مسئولیت­ پذیری به معنای به عهده گرفتن تکلیف یا عملی است که فرد از طریق یک اام درونی و تعهد در قبال آن، مسئول و پاسخگو می­گردد. در واقع در مسئولیت­ پذیری نوعی اختیار نهفته است که به فرد این امکان را می­دهد تا در قالب اراده خود، عملی را انجام دهد و در قبال خود و دیگران پاسخگو باشد.

۲٫Schwartz

  1. John Stuart Mill
  2. Max Webwr
  3. Adison Illinois

۱٫Grossnikle and Stephener

  1. Desbons &Robby

۳٫Palmer &Alberti Frvnr

  1. Mergler et al
  2. Cereto
  3.  

دانلود مقاله و پایان نامه روانشناسی : مقایسه سرمایه اجتماعی با دیگر سرمایه­ها

 

شاید مهمترین پیشرفت علم اقتصاد، این اندیشه بوده است که مفهوم سرمایه به گونه­ای که در ابزارها، ماشین­آلات و دیگر وسایل تولیدی تجسم یافته است، می ­تواند بسط یابد و شامل سرمایه انسانی نیز شود. همان­طور که سرمایه فیزیکی سبب تسهیل امر تولید می­شود، مدیریت سرمایه انسانی با ایجاد تغییر در انسان­ها و جهت­دهی به رفتار افراد سبب ایجاد مهارت­ها و توانایی­ها در اشخاص می­شود، یعنی افراد را قادر می­سازد به شیوه ­های جدید رفتار کنند(کلمن، ۱۳۷۷: ۴۶۲). البته این دیدگاه، یعنی نگاه ابزاری به انسان، دارای مخالفان جدی در بین متفکران ارزش­گراست. در دیدگاه دیگر، سرمایه انسانی منشأ بسیاری از تغییرات و به عبارتی، محور تغییرات قلمداد می­شود؛ یعنی به جای اینکه سرمایه انسانی صرفاً ابزاری برای تولید باشد، خود یکی از اهداف توسعه و رشد جوامع است.

به نظر می­رسد سرمایه اجتماعی در ابعاد زیر با دیگر سرمایه­ها متفاوت است:

۱٫استفاده و به کارگیری سرمایه اجتماعی موجب تحلیل آن نمی­ شود بلکه عدم استفاده از سرمایه موجب تحلیل آن می­شود؛ بنابراین، به کارگیری سرمایه اجتماعی موجب تقویت و افزایش آن خواهد شد.

دانلود پایان نامه

دانلود پایان نامه

۲٫این سرمایه به آسانی مشاهده نمی­ شود و مورد سنجش قرار نمی­گیرد.

  1. سرمایه اجتماعی از طریق مداخله­های بیرونی ساخته نمی­ شود.

۴٫نهادهای دولتی، ملی و منطقه­ای تأثیر زیادی بر میزان و نوع سرمایه اجتماعی دارند و افراد را قادر به داشتن تلاش­های بلند مدت، در جهت توسعه سرمایه اجتماعی می­ کنند(استروم[۱]، ۲۰۰۰: ۳۵).

آیا ارزش­های دینی مهم­ترین مؤلفه سرمایه اجتماعی است؟

با توجه به تعاریفی که از سرمایه اجتماعی ارائه شد، به نظر می­رسد ارزش­ها و سرمایه­های دینی(عناصر و مؤلفه­های دینی از جمله خدامحوری، اخلاق، عدالت، انصاف و … به عنوان سرمایه­ای در دین تلقی می­شود)، یکی از مهم­ترین مؤلفه­های سرمایه­های اجتماعی است؛ زیرا عناصر اصلی تعریف سرمایه اجتماعی در دین موجود است. دین این قدرت را دارد که به صورت محسوس و نامحسوس، روابط و هنجارهای اجتماعی قوی مبتنی بر نفع فردی و جمعی همراه با نگاه عقلایی، خیرخواهی، اعتماد در روابط و عدالت محوری… بر اساس رویکرد الهی و توحیدی برای زندگی دنیوی و اخروی جوامع انسانی را تضمین کند. البته باید دقت کرد که مفهوم سرمایه اجتماعی ریشه در تفکرات غربی و دور از مفاهیم توحیدی دارد و در آنجا رشد و نمو پیدا کرده است، حال آنکه دستگاه و پیکره دینی مبتنی بر عناصر توحیدی است(ردادی، ۱۳۸۷: ۱۲۲).

به صورت کلی، از دو منظر می­توان به تبیین رابطه مفاهیم دینی و سرمایه اجتماعی پرداخت: اول اینکه خود دین به عنوان یک مکتب، ایدئولوژی و کل جامع، سرمایه اجتماعی است که باید سعی کرد آن را در جامعه رشد داد و تمامیت جامعه را مبتنی بر ارزش­های آن ساخت. نحوه دیگر پرداخت رابطه دین و سرمایه اجتماعی توجه به ارزش­ها، سرمایه­ها و ابزاری مترقی دین مانند خدامحوری، عدالت و انصاف­ورزی و … برای رشد و پرورش جوامع انسانی و به نوعی کاشت و انباشت سرمایه اجتماعی است (ردادی، ۱۳۸۷: ۱۲۸).

 

 

۲-۳  بخش سوم: مسئولیت­پذیری

۲-۳-۱ تعریف مسئولیت­ پذیری

انسان موجودی اجتماعی است که از لحظه تولد تا آخر عمر در اجتماع به سر می­برد و همواره در تعامل با انسان­های دیگر است. وی همواره باید بیاموزد که چگونه در جمع زندگی کند و نیازهای خود را نماید. این امر نیازمند یک سری مهارت­های اجتماعی است که فرد طی فرایند یادگیری و جامعه­پذیری آنها را فرامی­گیرد و یادگیری درست آنها می ­تواند به شکل­ گیری مسئولیت­ پذیری اجتماعی منجر شود(ایمان و جلائیان بخشنده، ۱۳۸۹: ۳۷). مسئولیت­ پذیری اجتماعی به طور فزاینده­ای از فرهنگ، اجتماع و اقتصاد حاکم بر جامعه حمایت می­ کند(ازمات[۲]، ۲۰۱۰).

ایجاد و رشد مسئولیت پذیری به عنوان یکی از کارکردها و اهداف مهم نظام های آموزشی و برنامه های درسی در مقاطع و سطوح مختلف می باشد. در واقع، تگذاران و برنامه ریزان آموزشی و درسی از طریق پرورش و رشد قابلیت های مرتبط با مسئولیت پذیری تلاش می ­کنند تا مجموعه ای از مهارت های فردی و اجتماعی مورد نیاز برای زندگی در قرن بیست و یکم، که عصر سرشار از تغییرات و تحولات سریع و شتابان است را در دانشجویان به وجود آورند. براین مبنا حتی می­ توان گفت که موفقیت هر نظام آموزشی در حوزه مسئولیت­ پذیری دانشجویان عملاً باعث پایه ریزی و شکل گیری یک جامعه انسانی می شود که از شاخص­های توسعه یافتگی اجتماعی و فرهنگی برخوردار می باشد. بدیهی است این امر به منزله یک هدف مهم، زمانی اتفاق می­افتد که برنامه ریزان درسی نظام آموزشی در مقاطع مختلف از جمله دانشگاه، در این حوزه احساس وظیفه نموده و بتوانند از طرق مختلف نسبت به آموزش و درونی ساختن قابلیت­های مسئولیت پذیری اقدام نمایند.

 


آرشیو پایان نامه روانشناسی – مشارکت اجتماعی

مشارکت اجتماعی

واژه مشارکت یک کلمه عربی بر وزن مفاعله است. مشارکت در فرهنگ معین به معنای شرکت دادن، انبازی کردن و همین طور به معنای تعیین سود یا زیان دو یا چند تن که با سرمایه­های معین در زمان­های مشخص به بازرگانی پرداخته­اند آمده است. دهخدا نیز در لغت­نامه­ خود این مفهوم را مأخوذ از تازی و به معنی شراکت و انبازی کردن و حصه­داری و بهره ­برداری می­داند(اکبری، ۱۳۸۳: ۲۷). همچنین عده ­ای مشارکت را از لحاظ لغوی به معنی کمک فعال و واقعی مشخص به یک عمل می­دانند. آلن بیرو می­گوید:مشارکت به معنای سهمی در چیزی یافتن و از آن سود بردن و یا در گروهی شرکت جستن و بنابراین با آن همکاری داشتن است. به همین جهت از دیدگاه جامعه­شناسی تمیز قائل شد. واژه مشارکت معادل واژه Participation» لاتین است که از حیث لغوی به معنای درگیری و تجمع برای منظور خاص می­باشد. در فرهنگ بین المللی و بستر معانی زیر برای اصطلاح Participation» آمده است: عمل یا وضعیت شرکت جستن، بهره ­وری در چیزی، مشارکت بر اساس رابطه خویشاوندی که بیش از یک نفر در آن شرکت داشته باشند(اکبری، ۱۳۸۳: ۲۸-۲۷).

بنابراین مشارکت اجتماعی را می­توان فرایند سارمان­یافته­ای دانست که از سوی افراد جامعه به صورت آگاهانه، داوطلبانه و جمعی با در نظر داشتن هدف­های معین و مشخص به منظور سهیم شدن در منابع قدرت انجام می­گیرد. شهود چنین مشارکتی، وجود نهادهای مشارکتی چون انجمن­ها، گروه­ها، سازمان­های محلی و غیر دولتی است(ازکیا و غفاری، ۱۳۸۳: ۲۹۳).

مقاله - متن کامل - پایان نامه

 

۲-۲-۱۳-۴ تعلق اجتماعی

مفهوم حس تعلق اجتماعی: مفهوم حس تعلق اجتماعی را می­توان وابستگی به اجتماع یا گروهی معین تعریف کرد. به عبارت دیگر، کسی که حس تعلق و تعهد دارد، عضو جدایی­ناپذیر گروه است. عضویت در گروه به فرد هویت می­بخشد و فرد اغلب، در ارزش­ها و تجربیات و سایر احساسات گروه درگیر می­شود؛ او به گروه احترام می­گذارد و به آن تعهد دارد و با آن همکاری می­ کند(کوتابا و تامی[۱]، ۲۰۱۰).

حس تعلق اجتماعی» یکی از نیازهای اساسی انسان و محصول روابط اجتماعی اوست که تأثیر فراوانی بر آسیب­های اجتماعی به طور عام و انحرافات محلی به طور خاص دارد.

حس تعلق اجتماعی از نیازهای اساسی انسان است و افراد سعی می­ کنند از طریق تعامل با دیگران، به این حس دست یابند. در واقع، افرادی که در برقراری ارتباط با دیگران موفق نیستند، برای انطباق با محیط با استرس و مشکلات زیادی روبه­رو می­شوند.

امروزه، شواهد زیادی وجود دارد( هانگ و همکاران[۲]، ۲۰۰۵؛ کارپیانو و هیستاد[۳]، ۲۰۱۰؛ بامیستر و لری[۴]، ۱۹۹۵) که حس تعلق اجتماعی در کاهش ناهنجاری­هایی مانند انحرافات، بزهکاری، سوءمصرف مواد مخدر و سیگار و الکل و افسردگ تأثیرگذار است و باعث بهبود سلامتی و روانی و شادی افراد در اجتماع می­شود. در مطالعات اخیر نیز به مفهوم تعلق اجتماعی و احساس ناشی از آن، به عنوان حلقه مفقود شده در تبیین تحولات و مسائل اجتماعی توجه شده است.

این مفهوم، اغلب از دیدگاه­های مختلفی از روان­شناسی و جامعه­شناسی و کالبدی بررسی شده و هر دیدگاه سعی کرده است از نگاه مخصوص به خود، به این مفهوم بپردازد(ناطق­پور، ۱۳۸۳). به همین دلیل، می­توان گفت حس تعلق اجتماعی دارای ابعاد چندگانه است که عبارت است از:

بعد کالبدی: به ارتباط فرد با خانه، محل کار، محیط همسایگی و محله مربوط می­شود؛

بعد اجتماعی: به ارتباط فرد با خانواده، دوستانف همکاران و همسایه­ها مربوط می­شود؛

بعد اجتماع محله­ای(گروهی): به معنای دستیابی به منابع در اجتماعی محله­ای است(لیپوکن و دیگران[۵]، ۲۰۰۴).

حس تعلق اجتماعی فرایندی است که طی آن، مسئولیت­ پذیری و اعتماد اجتماعی افزایش می­یابد و به مشارکت می­انجامد. همچنین با تنظیم روابط اجزای هر نظام، به کاهش پیچیدگی روابط اجتماعی منجر شده و رفتار دیگران را پیش ­بینی­پذیر می­ کند. این امر باعث افزایش اعتماد اجتماعی و به دنبال آن، افزایش احساس امنیت اعضای جامعه و کاهش ناهماهنگی شناختی و سرانجام، ثبات رفتار اعضای جامعه می­شود و هم­بستگی و انسجام و حس وفاداری به جامعه را افزایش می­دهد. در نتیجه، افراد به دلیل وابستگی به جامعه خود، آمادگی ایثار و فداکاری برای آن را پیدا خواهند کرد. بنابراین، می­توان حس تعلق اجتماعی را یکی از مبانی مهم احساس مسئولیت اجتماعی و ارکان تصمیم ­گیری فرد درباره تنظیم روابط مناسب و ثمر بخش با جامعه دانست( ناطق­پور، ۱۳۸۳).

در روان­شناسی اجتماعی، تعلق به گروه نه تنها یکی از نیازهای اساسی انسان در نظر گرفته شده است، بلکه نوعی منبع قوی هویت اجتماعی نیز نامیده می­شود که به شکل­ گیری مفهومخود» در فرد بسیار کمک می­ کند(بامیستر و لری، ۱۹۹۵؛ هاگرتی و همکاران[۶]، ۱۹۹۲).

از نظر جامعه شناسی، تعلق، عضویت در گروهاست. این تعریف بر ابعاد رفتاری مفهوم حس تعلق، از قبیل مشارکت و درگیری فرد در گروه دلالت دارد. این ارجاعات رفتاری نیز نشانه­ های فیزیکی تعلق است. از نظر معنوی نیز تعلق، رابطه احساسی و متافیزیکی خاص را به یک فرد یا مکان نشان می­دهد(ناطق­پور، ۱۳۸۳).

کارپا و اتیندل راست (۱۹۹۱) حس تعلق را این گونه تعریف می­ کنند: تعلق دو بعد دارد: وقتی می­گویم آن مال من است» یعنی مالک آن منم؛ ولی وقتی می­گویم تعلق دارم»، به این معنی نیست که فردی مالک من است؛ بلکه بدین معنی است که من مشارکت می­کنم و نیز در واقعیتی فراتر از خودم درگیر شده­ام. این واقعیت ممکن است رابطه­ای باشد بین فرد و دیگری، محله، مذهب یا کل دنیا. پسمن تعلق دارم»، یعنی من جای خود را در اینجا پیدا کرده­ام» (چو[۷]، ۲۰۰۷).

از تعاریف ارائه شده صاحب­نظران این حوزه، سه بعد اساسی حس تعلق اجتماعی مشخص می­شود:

۱-بعد احساسی: وقتی فردی در موقعیتی قرار می­گیرد، احساس می­ کند به آن دل بستگی دارد. این دل بستگی باعث وفاداری و علاقه او شده و آرزو برای ماندن در آن موقعیت را به وجود می­آورد.

۲-بعد شناختی: این که فرد بداند در موقعیتی خاص، دیگران چه انتظاری از او دارند و این انتظارات چه نتایجی برایش در پی دارد. به عبارت دیگر در بعد شناختی، فرد از طریق حس تعلق، هویت جدیدی برای خود تعریف می­ کند.

۳-بعد عملی: رفتاری است که در موقعیتی خاص از فرد سر می­زند. به عبارت دیگر، فرد به درگیر شدن تمایل دارد و در کارهای گروهی همکاری کرده و از نظر مادی و زمانی برای آن موقعیت هزینه می ­پردازد.

بنابراین حس تعلق وضعیتی احساسی و شناختی و رفتاری است که در فرد وفاداری و التزام به جمع، قواعد، نقش­ها، هنجارها و ارزش­ها ایجاد می­ کند و باعث می­شود وی با انتظارات دیگران سازگاری و تطابق یابد؛ حتی اگر در این راه، متحمل هزینه شود. باید توجه کرد تعلق را باید داوطلبانه و تجلی هم بستگی و پیوند ذهنی فرد با دیگران دانست. در واقع، نشانه سلامت جامعه و حس تعلق اجتماعی و مکانی افراد به جامعه است.

۱ Qutaiba &  Tami

  1. Hang Ng et al
  2. Carpiano & Hystad
  3. Baumiester & Leary
  4.  

خرید پایان نامه ارشد : جنبه­های منفی سرمایه اجتماعی

جنبه­های منفی سرمایه اجتماعی

وجوه منفی سرمایه اجتماعی از دو جنبه بررسی می­گردد؛ یکی تأثیر سرمایه اجتماعی در تقویت نابرابری(زیرا فواید سرمایه اجتماعی به شکل نابرابر توزیع شده است، و افراد دارای اتصالات بیشتر از مزایای آن بیشتر بهره می­گیرند) و دیگری نقش سرمایه اجتماعی در حمایت از رفتارهای ضد اجتماعی است( مانند همبستگی اجتماعی میان گروه­های مخرب، حال چه این مخرب بودن ویژگی و هدف آگاهانه آنها باشد و چه محصول جانبی و ناخواسته آنها). در میان متفکرین، برای مثال پاتنام می­گوید که سرمایه اجتماعی بی­ضرر است و تنها مقداری هزینه دارد. فوکویاما سرمایه اجتماعی را خیر عمومی هم برای اقتصاد و هم برای کل جامعه می­داند و تنها بعدها از اثرات منفی آن یاد می­ کند. پاتنام نه تنها از اثرات منفی سرمایه اجتماعی بلکه از اثرات منفی سرمایه فیزیکی و همچنین سرمایه انسانی یاد می­ کند و به ترتیب اسلحه و شکنجه را مثال می­زند که البته احتمال اثرات منفی تولید شده توسط سرمایه اجتماعی را بیش از سرمایه فیزیکی و انسانی برآورد می­ کند. اعتماد نقش مهمی را در مفهوم فوکویا ما از سرمایه اجتماعی بازی می­ کند و او نتایج منفی سرمایه اجتماعی را با بهره گرفتن از ایده شعاع محور اعتماد» تشریح می­نماید. هرچه شعاع اعتماد محدود به اعضای خود گروه باشد، احتمال بروز اثرات منفی بیشتر می­شود(فوکویاما به نقل از فیلد، ۱۳۸۶: ۱۲۳). بوردیو و کلمن نیز درباره وجوه منفی سرمایه اجتماعی مطلع بوده ­اند اما در کل همه آنها به اندازه کافی به این وجوه منفی نپرداخته­اند.

به طور کلی و مختصر جنبه­ های منفی سرمایه اجتماعی شامل موارد ذیل است:

۱-تثبیت نابرابری­های اجتماعی؛

۲-از دست دادن خلاقیت و آزادی افراد در پی حمایت گروهی و تقویت همبستگی؛

۳-تشویق و ترغیب نژادپرستی در پی تأکید بیش از حد بر گروه و شبکه اجتماعی خاص؛

۳-تشویق و ترغیب نژادپرستی در پی تأکید بیش از حد گروه و شبکه اجتماعی خاص؛

۴-اثر سوء قدرت شبکه ­های اجتماعی به جهت ء نیازهای احساسی و کم شدن وابستگی زوج­ها در خانواده؛

۵-سرمایه اجتماعی به عنوان ابزاری در اختیار نخبگان جامعه است تا به وسیله آن بر دامنه امتیازات خود بیافزایند.

باید توجه داشت که سرمایه اجتماعی یک ویژگی ژنتیکی فطری نیست، بلکه پدیده­ای برخاسته از تجارب تاریخ مردم است و لذا همواره در معرض تغییر قرار دارد. شناسایی میزان و روند سرمایه اجتماعی در میان مردم جامعه می ­تواند به شناسایی روند تحولات فرهنگی و اجتماعی آن جامعه کمک زیادی بکند(شارع­پور، ۱۳۸۵: ۱۱۳).

در دو دهه اخیر، گسترش کاربرد و مفهوم سرمایه اجتماعی در متون علمی و پژوهشی، اسناد مربوط به ت گذاری­ها و برنامه ­ریزی­های توسعه اجتماعی، اقتصادی، ی و فرهنگی در کشورهای مختلف جهان با روند فزاینده­ای ادامه دارد. امروزه سرمایه اجتماعی را یکی از اجزای ثروت ملت­ها و توسعه پایدار، یکی از ابزارهای ظرفیت­سازی در اجتماعات، تدبیری برای پیشگیری و کاهش مشکلات اجتماعی و عاملی برای موفقیت برنامه ­های رفاه اجتماعی و ارتقای سلامت فردی و اجتماعی می­دانند(توالایی و شریفیان ثانی، ۱۳۸۴).

در مجموع می­توان از سرمایه اجتماعی به عنوان ابزاری برای نیل به اهداف ت اجتماعی استفاده کرد. به همین دلیل توصیه می­شود که در طراحی، اجرا و ارزیابی برنامه­ها، به طور صریح به ملاحظات مربوط به سرمایه اجتماعی توجه داشت.

۲-۲-۱۳ عناصر و مؤلفه­های سرمایه اجتماعی

برخی عناصر اصلی سرمایه اجتماعی عبارتند از: آگاهی به امور عمومی، ی و اجتماعی،/اعتماد عمومی/اعتماد نهادی/مشارکت غیررسمی همیارانه/مشارکت غیررسمی خیریه­ای/ مشارکت غیررسمی مذهبی/شرکت در اتحادیه­ها، انجمن­ها، سازمان­ها و مؤسسات مدنی رسمی. با این وجود به نظر ما مؤلفه­های اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعیی،مشارکت اجتماعی و تعلق اجتماعی که در یک رابطه متعامل قرار گرفته و هر کدام تقویت­کننده دیگری­اند، از مؤلفه­های اصلی سرمایه اجتماعی محسوب می­شوند. این چهار مؤلفه از مفاهیم کلیدی جامعه­شناسی نیز هستند.

۲-۲-۱۳-۱ اعتماد اجتماعی

اعتماد در لغت به معنای تکیه کردن، واگذاشتن کاری به کسی، اطمینان، وثوق، باور و اعتماد است(معین، ۱۳۷۵: ۳۰۲). این واژه در متون جامعه­شناسی معمولاً به صورت زیر تعریف می­شود: اعتمادباوری قوی به اعتبار، صداقت و توان یک فرد، انتظاری مطمئن و اتکاء به یک ادعا یا اظهار نظر، بدون آزمون کردن آن است»(لیون[۱]، ۲۰۰۲: ۶۶۴). در جای دیگر آمده که اعتماد عبارت است از اطمینان به دیگران با وجود امکان فرصت طلبی، عدم قطعیت و مخاطره آمیز بودن آنان(میزتال[۲]، ۱۹۹۶: ۱۸). اعتماد نوعی شرط­بندی در مورد کنش­هایی است که دیگران در آینده انجام خواهند داد(زتومکا[۳]، ۱۹۹۹: ۲۴).اعتماد عبارت است از واگذاری منابع به دیگران با این انتظار که آن­ها به گونه­ای عمل خواهند کرد که نتایج منفی به حداقل ممکن کاهش یابد و دستیابی به اهداف میسر گردد(کافی، ۱۳۸۰: ۱۰). اعتماد لازمه شکل­ گیری پیوندها و معاهدات اجتماعی است. اعتماد اجتماعی ایجادکننده تعاون و همیاری است و فقط در این حالت که در عین وجود تفاوت­ها قادر به حل مشکلات و انجام تعهدات اجتماعی می­شود. اعتماد اجتماعی برگرفته از عدالت، برابری و امنیت اجتماعی نیز فزاینده آن­ها می­باشد. آنتونی گینز، اعتماد و تأثیر آن برفرآیند توسعه را زیربنا و زمینه­ساز اصلی در جوامع مدرن می­داند، هر جا که سطح اعتماد اجتماعی بالا باشد مشارکت و همیاری مردم در عرصه­های اجتماعی بیشتر و آسیب­های اجتماعی کمتر است(اکبری، ۱۳۸۳: ۱۱).

اعتماد اجتماعی شکلی از سرمایه اجتماعی است که جامعه آن را در گذر زمان، به تدریج و از طریق تعاملات افراد به صورت فرد با فرد به دست آورده و آن گاه به نوعیخیر عامه» تبدیل می­شود که مبنای اعتماد سایر افراد جامعه قرار می­گیرد. از آنجا که این سرمایه ظرف مدت­های جدیدی شکل گرفته، برخلاف سرمایه­های متعارف از بین نمی­رود. اعتماد اجتماعی برخلاف اعتماد فردی، از شبکه ­های موجود در امور اجتماعی، مدنی و هنجارهای روابط متقابل ناشی می­شود. حق کنترل رفتار و اعمال فرد، صرفاً از آن وی نبوده، بلکه به طور جمعی از سوی جامعه­ای که در آن قراردارد بر وی اعمال می­شود، علت آن عمدتاً این است که ممکن است این اعمال بر دیگران نتایج ناخواسته­ای را تحمیل کنند؛ عواقبی که نمی­توان در جامعه، مبادله آن­ها را تحت کنترل در آورد. احتمالاً هنجارهای مؤثر ارتباط­های متقابل، به شبکه ­های در هم تنیده و متراکم مبادلات اجتماعی مربوط می­گردند. به ویژه آن دسته از روابط اجتماعی که به طور افقی در پهنه گروه­بندی­های گوناگون اجتماعی سازمان یافته­اند، برای مثال شبکه ­های عمودی در سلسله مراتب سازمانی که پاسخگویی را طلب می­ کنند، اما عدم تقارن اطلاعاتی وجه مشخصه آنهاست و نمی­توانند به تنهایی اعتماد ایجاد شده توسط شبکه ­های افقی از نوع سلسله مراتب کوتاه­تر را ترویج کنند. این نوع اعتماد اجتماعی، سطوح بالاتری از پذیرش داوطلبانه کارها را ترویج می­ کند و هزینه مبادلات را به دلیل کاهش هزینه­ های قراردادی و کنترلی، بسیار پایین می­آورد(الوانی و شیروانی، ۱۳۸۰: ۱۲۷).

۲-۲-۱۳-۲ انسجام اجتماعی

انسجام واژه­ای است که نوعی هماهنگی همراه با نظم را به ذهن متبادر می­ کند و در فارسی به معنای یگانه شدن، یکتایی و یگانگی کاربرد دارد(دهخدا، ۱۳۴۲). این واژه به لحاظ مفهومی، احساس مسئولیت متقابل، بین چند نفر یا چند گروه است که از اراده و آگاهی برخوردار باشند، در واقع این مفهوم، دربردارنده­ یک معنای  اخلاقی است که متضمن وجود اندیشه­ یک وظیفه و یا اام متقابل است. همچنین یک معنای مثبت از آن بر می­آید که وابستگی متقابل کارکردها، اجزا و موجودات در یک کل ساخت یافته را می­رساند. به زبان جامعه­شناسی، همبستگی و انسجام، پدیده­ای را می­رساند که بر پایه­ آن در سطح یک گروه یا یک جامعه، اعضای به یکدیگر وابسته و به طور متقابل نیازمند یکدیگرند(بیرو، ۱۳۷۵). این پدیده اجتناب­پذیر، سیال و نسبی، با هم فکری، همیاری و هماهنگی داوطلبانه و حضور ارادی شهروندان در انجام وظایفی که در حیطه­های گوناگون مناسبات فرهنگی، مذهبی، اجتماعی، اقتصادی و ی پیش روی افراد قرار می­گیرد، شکل می­گیرد(صالحی امیری، ۱۳۸۸).

انسجام یا همبستگی اجتماعی معمولاً مفهومی را می­رساند که بر پایه­ آن در سطح یک گروه یا یک جامعه، اعضا به یکدیگر وابسته­اند و به طور متقابل نیازمند یکدیگرند. انسجام اجتماعی همچنین نوعی احساس ارتباط، گرایش و تعامل با دیگران است و منظور از آن احساس مسئولیت متقابل بین چند نفر یا چند گروه است که از آگاهی و اراده برخوردار باشند(بیرو[۴]، ۱۳۷۵: ۴۰۰). انسجام اجتماعی در این معنا، در واقع احساس همبستگی،  پیوند و تعهد عاطفی است که اعضای جامعه نسبت به یکدیگر دارند (وزیری، ۱۳۸۳: ۱۱۸). این برداشت از انسجام که به برداشت روان­شناسان اجتماعی از این مفهوم نزدیک است، آن را عمدتاً به صورت احساسی نزدیکی عاطفی با افراد دیگر تعریف می­ کند. اما به نظر می­رسد، انسجام اجتماعی مفهومی فراتر از احساس نزدیکی با ارتباط عاطفی با یکدیگر باشد و در واقع می­باید چیزی باشد که بر ماحصل این احساس نیز دلالت کند. به عبارت دیگر در معنای قبل، انسجام اجتماعی بیشتر همانوفاق اجتماعی» تصور می­شود، در حالی که این دو مفهوم با یکدیگر تفاوت دارند.

۱٫Lyon

۲٫Misztal

 


راهنمای پایان نامه روانشناسی درباره : ابعاد سرمایه اجتماعی

ابعاد سرمایه اجتماعی

در تحقیقات گوناگون برای سرمایه اجتماعی، ابعاد گوناگونی مورد توجه قرار گرفته است. گروتارت و دیگران[۱]» (۲۰۰۴ و ۲۰۰۵)  شش بُعد را برای سرمایه اجتماعی بیان کرده­اند: ۱) گروه­ها و شبکه­ها ۲) اعتماد و انسجام ۳) کنش جمعی و تعاون ۴) ارتباطات و اطلاعات ۵) پیوند اجتماعی و شمول ۶) تقویت واکنش ی. وولکاک دو ناریان[۲]» (۲۰۰۰) و جنیفر پرس[۳]» (۲۰۰۳)  سرمایه اجتماعی را در دو بُعد درون گروهی، (پیوند دهنده) و پیوندهای برون گروهی ( متصل کننده)  سنجیده­اند. ویژگی اصلی سرمایه اجتماعی گروهی، وجود پیوندهای قوی (چسب­های اجتماعی) در بین اعضای مثلا̋ یک خانواده یا یک گروه قومی است و ویژگی اصلی سرمایه اجتماعی قوی است(شارع­پور، ۱۳۸۵). هافمن و دیگران[۴]» (۲۰۰۵) نیز با بررسی پیشینه سرمایه اجتماعی آن را به پنج بُعد: ۱) کانالهای اطلاعاتی ۲ هنجارهای اجتماعی ۳) هویت ۴) وظایف و انتظارات و ۵) ساختار اخلاقی تقسیم می­ کنند.

پاملاپاکسون[۵]، برای سرمایه اجتماعی دوبعد قائل می­شود: پیوندهای عینی و پیوندهای ذهنی.

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

۱-پیوندهای عینی: منظور از این نوع سرمایه اجتماعی، پیوندهای عینی میان افراد و ساختار شبکه­ای عینی است که افراد را به یکدیگر پیوند می­دهد. این بعد، ارتباط افراد را درفضای اجتماعی نشان می­دهد.

۲-پیوندهای ذهنی: پیوندهای ذهنی به مفهوم خاص آن به معنای متقابل، اعتمادزا و دربرگیرنده احساسات مثبت است (پاکستون، ۲۰۰۲: ۲۵۷).

در هر صورت، سرمایه اجتماعی در هریک از سطوح خرد، میانه و کلان، اثر خود را بر توسعه به عنوان کنش میان دو نوع سرمایه اجتماعی مشخص اعمال می­ کند:سرمایه اجتماعی ساختاری و سرمایه اجتماعی شناختی

بعد ساختار به جنبه­ای قابل رؤیت و عینی­تر سرمایه اجتماعی اطلاق می­شود؛ مانند شبکه­ها، تشکل­ها، نمادها، قوانین و تشکیلات شکل گرفته توسط آن­ها. سرمایه اجتماعی ساختاری بیش­تر با شبکه­ها در ارتباط است که از طریق آن­ها همکاری، به خصوص فعالیت­های جمعی دارای منافع متقابل شکل می­گیرد. گروه­های ورزشی و گردهمایی با همسالان مثال­های سرمایه اجتماعی ساختاری هستند.

بعد شناختی که گاهی از آن با عنوان سرمایه اجتماعی ذهنی یاد می­شود به ارزش­ها، اعتماد، گرایش­ها و عقاید مشترک ناظر است و به همین دلیل بیش­تر امری ذهنی و نامحسوس است(میشل و بوسرت[۶]، ۲۰۰۷).

۲-۲-۱۰ گونه­های سرمایه اجتماعی

سرمایه اجتماعی برحسب نوع گروهی که در آن سرمایه اجتماعی پدید می­آید به دو گونه تقسیم می­شود:

۱-سرمایه اجتماعی درون گروهی: در این گونه از سرمایه اجتماعی اشاره به روابطی مبتنی بر اعتماد و همکاری میان اعضای یک گروه دارد و سایر گروه­ها برای این گروه غریبه می­شوند و منافع حاصله از سرمایه اجتماعی فقط توسط اعضای گروه مورد بهره ­برداری قرار می­گیرد.

۲-سرمایه اجتماعی برون­گروهیاین گونه از سرمایه اجتماعی روابط مبتنی بر اعتماد گروه­ها با یکدیگر(گروه با غریبه­ها) اشاره دارد. ولکاک علاوه بر دو نوع مذکور، گونه­ دیگری به سرمایه اجتماعی اضافه می­ کند.

۳-سرمایه اجتماعی اتصالی: که مبین همبستگی بین افراد غیرهمانند در موقعیت­های متفاوت را نشان می­دهد(ولکاک، ۲۰۰۱: ۱۴-۱۳).

۲-۲-۱۱ مزایای سرمایه اجتماعی

بنابر عقیده لینا و وان بورن[۷]، سرمایه اجتماعی از چهار طریق منجر به پیامدهای سودمند می­گردد:

۱-سرمایه اجتماعی به منزله­ یک مجوز برای تعهد فردی: وقتی سرمایه اجتماعی در یک جامعه یا سازمان، بالاست افراد برای صرف­نظر کردن از منافع فردی کوتاه مدت خود به نفع منافع و هدف­های بلند مدت مبنا و دلیل عقلایی دارند. اگر افراد معتقد باشند که تلاش­هایشان برای موفقیت کل جامعه یا سازمان، ضروری است؛ احتمال بیش­تری وجود دارد که به انجام کارهایی بپردازند که از نظر جامعه یا سازمان مفید است و احتمال انجام اعمالی که تنها منافع فردی آن­ها را برآورده می­سازد، کاهش می­یابد.

۲-سرمایه اجتماعی به منزله­ تسهیل کننده ایجاد یک سازمان کاری انعطاف­پذیر: سرمایه اجتماعی می ­تواند به ایجاد انعطاف­پذیری در انجام کارها به جای سختی و عدم انعطاف، کمک نماید. سرمایه اجتماعی سازمانی با تأکید بر هویت و عمل جمعی و اتکاء بر اعتماد ایجاد می­شود و به جای نظارت رسمی و مشوق­های اقتصادی؛ قابلیت انطباق و اثربخشی وظایف کاری انعطاف­پذیر در کنار عملکرد بالا را تسهیل می­نماید.

۳-سرمایه اجتماعی به منزله­ ابزار اداره عمل جمعی: سرمایه اجتماعی می ­تواند به انجام وظایف به صورت جمعی، کمک شایانی نماید؛ زیرا به عنوان یک عامل جایگزین برای قرادادها، مشوق­ها و مکانیزم­های نظارت رسمی که در سیستم­هایی با سرمایه اجتماعی کم یا بدون سرمایه اجتماعی ضروری هستند، عمل می­نماید. در زبان اقتصاددانان، سرمایه اجتماعی هزینه­ های مبادله را کاهش می­دهد و در زبان رفتار سازمانی می ­تواند به عنوان جایگزینی برای رهبری عمل نماید.

۴-سرمایه اجتماعی به منزله­ی تسهیل­کننده ایجاد سرمایه مفهومی: ناهاپیت و گوشال شرح داده­اند که چگونه اشکال مختلف سرمایه اجتماعی، می­توانند ایجاد سرمایه مفهومی درون جامعه یا سازمان را به وسیله ارائه یک محیط سازنده برای ترکیب و مبادله اطلاعات و دانش، تسهیل نمایند. بر طبق نظر ناهاپیت و گوشال این امر به چندین طریق اتفاق می­افتد؛ مثلاً سرمایه اجتماعی می ­تواند ابزاری برای دستیابی و توزیع اطلاعات ارائه نماید که اغلب نسبت به مکانیزم­های رسمی کاراکتر بوده و هزینه کمتری دارد. زبان، استعاره­ها و دیدگاه­های مشترک که اغلب در سازمان­هایی با سرمایه اجتماعی بالا یافت می­شوند، می­توانند از جمله راه­های مؤثر و کارایی انتقال دانش و افزایش سرمایه مفهومی سازمان باشند. از دیدگاه آدلر و وان[۸]، اولین مزیت مستقیم سرمایه اجتماعی، توزیع اطلاعات است. سرمایه اجتماعی دسترسی به منافع و وسیع­تر اطلاعات را تسهیل نموده و کیفیت، مربوط بودن، مناسبت و به جا بودن اطلاعات بهبود می­بخشد. این دو محقق، ایجاد راه­های نفوذ و کنترل و قدرت به منزله دومین مزیت سرمایه اجتماعی در نظر می­گیرند. همچنین بیان می­دارند که انسجام، سومین مزیت سرمایه اجتماعی است. از نظر این دو محقق، هنجارها و اعتقادات اجتماعی قوی که با درجه بالایی از همبستگی شبکه اجتماعی همراه است، اطاعت از قوانین مرکزی را تشویق نموده و نیاز به کنترل­های رسمی را کاهش می­دهد(درانی و رشیدی،۱۳۸۷: ۴).

۱٫Grvtart  et al.

۲٫Woolcock Do Narian

۳٫Jennifer Press

۴٫Haffman et al.

۱٫Pamlapaksvn

۲٫Michelle & Bvsrt

 


دانلود پایان نامه روانشناسی در مورد ویژگی­های مفهوم سرمایه در سرمایه اجتماعی

ویژگی­های مفهوم سرمایه در سرمایه اجتماعی

۱-سرمایه اجتماعی مالک خصوصی ندارد و مالک آن، گروه یا جامعه است.

۲-فرد به تنهایی حق قانونی اجرای حقوق مالکیت را ندارد.

۳-کارایی سرمایه یعنی انتظار انسجام اجتماعی، همکاری و اعتماد بیشتر و سود مادی حاصل از سرمایه اجتماعی، جنبه فرعی آن را تشکیل می­دهد.

۴-مصرف سرمایه باعث افزایش آن می­شود.

۵-این سرمایه قابلیت صادرات و واردات را ندارد(وحید و همکاران، ۱۳۸۳: ۶۶).

۲-۲-۷ انواع سرمایه و رابطه آن با سرمایه اجتماعی

مهمترین عنصری که در میان اندیشمندان موجب تفکیک میان انواع سرمایه اجتماعی شده است، مفید یا مضر بودن آن برای کل اجتماع است. با توجه به این نکته می­توان به تفکیکی که فیلد (۲۰۰۳) میان سویه مثبت و سویه منفی سرمایه اجتماعی قائل شده است اشاره کرد. او دغدغه بوردیو را باز می­گوید: داشتن روابط محکم و مؤثر همواره از آن عده ­ای خاص است و استفاده از آنها همواره می ­تواند به زیان محرومان اجتماعی باشد.

یکی از مفیدترین تمایزات نظری انجام شده در حوزه سرمایه اجتماعی، مربوط به تمایز مایک وولکاک[۱] میان سه نوع سرمایه اجتماعی است:

۱٫سرمایه اجتماعی اام آور، که مشخص کننده پیوندها میان مردم متشابه در موقعیت­های مشابه است، مانند خانواده اولیه، دوستان نزدیک و همسایگان؛

۲٫سرمایه اجتماعی پیونددهنده، که شامل پیوندهای دورتر از افراد متمایل به هم است، مانند دوستان دور و همکاران؛

۳٫سرمایه اجتماعی مربوط کننده، که مردم نامتشابه را در موقعیت­های نامشابه در دسترس هم قرار می­دهد، مانند کسانی که کاملاً خارج از اجتماع قرار گرفته­اند، بنابراین اعضا را قادر می­سازد که محدوده وسیع­تری از منابع را نسبت به داخل اجتماع در اختیار داشته باشند(ولکاک، ۲۰۰۱: ۱۳).

 

انواع مختلف سرمایه عبارت است از:

۱٫سرمایه فیزیکی: ماشین­آلات، تجهیزات و مانند آن در این نوع سرمایه قرار می­گیرد؛

۲.سرمایه مالی: به درآمد پولی و همچنین دیگر منابع و دارایی­های مالی گفته می­شود و تظاهر نهادینه­اش را در حقوق مالکیت تبلور می­یابد، مثلاً پول و اشیای مادی که می­توان برای تولید و خدمات به کار برد(نازک­تبار و ویسی، ۱۳۸۷: ۴). شکل اقتصادی سرمایه، مانند دارایی­های منقول و ثابت در یک سازمان بلافاصله قابل تبدیل به پول است(انصاری، ۱۳۸۳).

۳٫سرمایه طبیعیمثل خاک، آب، معادن و دیگر منابع طبیعی(شارع­پور، ۱۳۸۰)؛

۴٫سرمایه انسانی: شکل دیگر سرمایه است. سرمایه انسانی یک مفهوم اقتصادی است. ویژگی­های کیفی انسان اعم از آموزش، تخصص، مهارت، داشتن خلاقیت، دانش و نوآوری عموماً نوعی سرمایه به شمارمی­رود. به عبارت دیگر، سرمایه انسانی را می­توان ارتقا و بهبود ظرفیت تولیدی افراد جامعه نامید(علوی راد و نصیر زاده، ۱۳۸۰)؛

۵٫سرمایه فرهنگی: به شکل­های مختلف وجود دارد؛ شامل تمایلات و عادات دیرین که در فرآیند جامعه­پذیری، انباشت اشیای فرهنگی با ارزش مثل نقاشی و صلاحیت­های تحصیلی و آموزش رسمی حاصل آمده است. ترنر در تعریفی دیگر سرمایه فرهنگی را مجموعه نهادها، عادات، منش­ها، شیوه ­های زبانی، مدارک آموزشی، ذوق و سلیقه­ها و شیوه ­های زندگی که به طور غیررسمی بین افراد شایع است تعریف می­ کند( نازک­تبار و ویسی، ۱۳۸۷: ۵). کالینز سرمایه فرهنگی را شامل منابعی نظیر مکالمه­های از پیش­اندوخته در حافظه، شیوه زبانی، انواع خاص دانش، مهارت، حق ویژه تصمیم ­گیری و حق دریافت احترام می­داند. به عبارتی سرمایه فرهنگی، نوع دیگر سرمایه است که در یک سازمان وجود دارد، مانند تحصیلات عالیه اعضای سازمان که این نوع سرمایه نیز در برخی موارد و تحت شرایطی قابل تبدیل به سرمایه اقتصادی است(انصاری، ۱۳۸۳: ۲).

۶٫سرمایه اجتماعی: مجموعه بالقوه است که با عضویت در شبکه ­های اجتماعی کنش­گران و سازمان­ها به وجود می­آید، به عبارتی، شامل روابط مبتنی بر اعتماد و بده­بستان(معامله به مثل) در شبکه ­های اجتماعی است(شارع­پور، ۱۳۸۳)، سرمایه اجتماعی به ارتباط­ها و مشارکت اعضای یک سازمان توجه دارد و می ­تواند به عنوان ابزاری برای رسیدن به سرمایه­های اقتصادی باشد. از نظر بوردیو، سرمایه اجتماعی در ممالک سرمایه­داری به عنوان ابزاری برای تثبیت و تقویت جایگاه اقتصادی افراد به شمار می­رود. در این ممالک سرمایه اقتصادی پایه است و سرمایه اجتماعی و فرهنگی ابزاری برای تحقق آن به شمار می­آید. می­توان نتیجه گرفت که دیدگاه بوردیو در زمینه سرمایه اجتماعی، تنها یک دیدگاه ابزاری است؛ پس اگر سرمایه اجتماعی نتواند موجب رشد سرمایه اقتصادی شود، کاربردی نخواهد داشت(انصاری، ۱۳۸۳).

۷٫سرمایه نمادین: استونر و ترنر[۲] به نوع دیگر از سرمایه به نام سرمایه نمادین اشاره می­ کنند که با بهره گرفتن از سمبل­ها برای مشروعیت بخشیدن به تصرف سطوح و گونه­های متغیری از سه نوع سرمایه­ یاد شده می­انجامد. این شکل­های مختلف سرمایه کاملاً مستقل از یکدیگر نیستند. بلکه به یکدیگر وابستگی متقابل دارند و تقویت کننده یکدیگرند. سرمایه اجتماعی و فرهنگی نقش مهمی در شکل­ گیری سرمایه انسانی دارد و همچنین عکس این مسئله نیز صادق است. برای نمونه، یک مدیر ممکن است تصمیم بگیرد تا برای خرید فناوری جدید سرمایه­گذاری کنند(سرمایه فیزیکی) او ممکن است یک دوره آموزشی برای پرسنل خود فراهم کند(سرمایه انسانی) یا ممکن است با یک اردوی خارج از محل کار، روحیه کارگروهی را در آن­ها تقویت کند (سرمایه اجتماعی) (نازک تبار و ویسی، ۱۳۸۷: ۶).

۲-۲-۸ سرمایه اجتماعی و سطوح تحلیل آن

یکی از نکات با اهمیّت در تعریف سرمایه اجتماعی، مشخص کردن سطح تحلیل سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی را می­توان در دوسطح سرمایه اجتماعی فردی و سرمایه اجتماعی جمعی، در نظر گرفت. برای اندازه ­گیری سرمایه اجتماعی فردی، واحد سنجش فرد است و واحد تحلیل هم فرد است. در اندازه ­گیری سرمایه اجتماعی جمعی، واحد سنجش فرد است، اما واحد تحلیل گروه­ها، اجتماعات، جوامع و یا کشورها هستند(اصغر­پور ماسوله، ۱۳۸۵).

به منظورتوصیف فضای مفهومی سرمایه اجتماعی، می­بایست ضمن تعریف این مفهوم،آن را از لحاظ گونه­های سطوح، ابعاد و ویژگی­های کلید آن مورد بررسی قرار داد. بیش­تر محققین سرمایه اجتماعی، آن را در سه سطح خرد، میانی و کلان تقسم کرده­اند.

سطح خرد: در این سطح تعریف سرمایه اجتماعی، بر روابط فردی و شبکه ­های ارتباطی بین افراد، هنجارها و ارزش­های غیررسمی حاکم بر آن تأکید می­گردد. در این سطح منافعی مورد نظر است که فرد به سبب عضویت در گروه و بهره ­برداری از سرمایه اجتماعی به دست می­آورد.

سطح میانی: این نوع سرمایه اجتماعی، به سرمایه اجتماعی رابط نیز معروف است و شامل پیوندها و روابط عمودی است که بین سازمان­ها و گروه­ها وجود دارد. این مؤلفه برای اولین بار توسط کلمن مطرح شد. تعریف وی از سرمایه اجتماعی، به طور ضمنی روابط حاکم در درون ساختار، گروه­ها و روابط بین افراد هم تراز را در بر می­گیرد. او مفهوم سرمایه اجتماعی را به گونه­ای گسترش می­دهد که علاوه بر پیوندهای افقی، شامل پیوندهای عمودی نیز می­شود و روابط میان گروه­ها را نیز شامل می­شود.

سطح کلان: فراگیرترین سطح سرمایه اجتماعی، سطح کلان است که شامل رسمی­ترین روابط و ساختارهای نهادی است. این سطح از سرمایه اجتماعی به محیط ی و اجتماعی می ­پردازد که به ساختارهای اجتماعی شکل می­دهد. رژیم ی، سلطه قانون، نظام قضایی و آزادی­های ی و مدنی، نهادهایی است که  از طریق آن­ها سرمایه اجتماعی کلان شکل می­گیرد. در سطح کلان تعداد زیادی از گروه­های داوطلبانه بر مبنای روابط افقی و اعتماد وجود دارد که سرمایه اجتماعی را تولید می­ کنند و همه اعضای جامعه از آن بهره­مند می­شوند. از آن جا که نمی­توان واقعیت­های مجود در جامعه را فقط در یک سطح در نظر گرفت، لذا می­توان گفت که تحلیل در یک سطح، به طور اجتناب­ناپذیر وابسته به دو سطح دیگر خواهد بود.

به طور کلی می­توان گفت ادغام سطوح مختلف سرمایه اجتماعی می ­تواند تأثیرات نیرومندی در سطح جامعه داشته باشد. نهادهای سطح کلان می­توانند یک محیط توانمندی را برای توسعه نهادهای سطح خرد فراهم کنند و انجمن­های محلی نیز به حفظ مؤسسات ملی و منطقه­ای کمک می­ کنند که در نهایت باعث افزایش موجودی سرمایه اجتماعی در جامعه خواهد شد(قاسمی و کاظمی، ۱۳۸۸: ۹-۱۰).

 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سارس کروناویروس جدید SARS-COV-2 طراحی وب سایت بیمه عمر و تامین آتیه پاسارگاد دبیرستان نبوت مالخلیفه فروشگاه لوازم آرایشی / کاست ناخن / تتو / ادکلن گروه تولیدی بازرگانی خرمای ساغر مطالب درسی وکلای حامیان عدالت سروشنامه BTS & BP